گنجور

رباعی شمارهٔ ۶

چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت
بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت
رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت
اشکم به زبان حال با خلق بگفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشمم ز غمت، به هر عقیقی که بسفت
بر چهره هزار گل ز رازم بشکفت
هوش مصنوعی: چشمم به خاطر غم تو، به هر سنگ قیمتی که نگاه می‌کنم، هزار گل از راز دلم شکوفا می‌شوند.
رازی، که دلم ز جان همی داشت نهفت
اشکم به زبان حال با خلق بگفت
هوش مصنوعی: راحتم، که دل من یک راز عمیق دارد که آن را به کسی نمی‌گویم، اما اشکم به طور غیرمستقیم این راز را با دیگران در میان می‌گذارد.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۶ به خوانش نازنین بازیان

حاشیه ها

1397/12/24 02:02
میلاد

آیا به جای بسفت نباید بیفت بیاد؟

1400/09/14 13:12
افسانه چراغی

سُفتن یعنی سوراخ کردن

اشک خونین به عقیق تشبیه شده که شاعر گویی آنها را سوراخ می‌کند و به رشته می‌کشد.

1401/10/28 15:12
امیر علی

این شعر توی سایت هم به اسم رودکی ثبت شده هم انوری لطفا اصلاح کنید