رباعی شمارهٔ ۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
بعد از درود فراوان، مصرع دوم بیت دوم بایستی چنین باشد :
هجرانش " که " چنینست، وصالش چون است؟
با عرض حرمت و ارادت، ق. مصــلح
با احترام به جناب ق. مصلح باید بگویم که نظر ایشان کاملا غلط است و ضبط بیت به همین شکل (بدون "که") کاملا صحیح است.
دوست عزیز ق. مصلح،
لطفا واژه "هجرانش" را با سکون حروف نون و شین انتهایی بخوانید. خواهید دید که مصراع به همین صورت نگاشته شده درست است.
آرایه زیبایی که در مصراع دوم بر زیبایی شعر افزوده تناقضاست که شاد بودن به غم است .
هجرش که چنین است وصالش چون است
"هجرش که" به جای هجرانش، از لحاظ وزنی بهتر خونده میشه. بررسی کنید لطفا و ببینید کلمه ی درست چیه
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ما در تصحیح متون ادبی کلاسیک پایبند به یک قاعده هستیم که می گوید : ضبطی دقیق تر است که ادای آن دشوار تر باشد. ادای این عبارت به صورت نوشته شده یعنی هجرانش سخت تر است.نکته دومی که نباید فراموش کنیم،توجه به تاریخ سرایش این رباعی است.طبیعی است که رودکی در قرن سوم یک عبارت این چنینی را در متن کلام خودش بیاورد.ادای این عبارت امروز برای ما مشکل است نه برای مردمان قرن سوم.نظر من این است که ضبط این بیت به همین شکل صحیح است.با تشکر.
شاید مصرع آخر این گونه بهتر باشد
گر هجر تو این است، وصالت چون است؟
به این دلیل که در مصرع سوم منادی با یارب شروع می شود و مصرع سوم موقوف المعانی با مصرع قبل است.
سپاس.
سلام
مصراع چهارم درست خونده نمیشه
دوستان «هجرانْش» بخونید، نه «هجرانَش».
دقت بفرمایید بسیاری از اشکالات وزنی که به ذهنتون میرسه تو اشعار، در واقع در لسانِ شاعر با تبدیل حرکت به سکون حل شده و نیازی به تغییرِ واژگانِ ابیات نیست.
مشکل در وزن وجود ندارد اما املای نامناسب باعث تغییر در معنی گردیده. شکل صحیحِ این مصراع چنین است.
هجرانْش چون این است, وصالش چون است.
بدین ترتیب, از نظر معنایی نیازی به "که" نیست.
مصرع آخر، کلمهء "هجرانش" با ساکن روی "ن" و "ش" خونده میشه و وزن کاملا صحیحه: هجرانْشْ
سلام دوستانی که میگن هجرانش را روی حرف ن ساکن بگذاریم بعد که خونده نمیشه اصلا من واقعا گیج شدم
دوستان لطفا مصرع دوم بیت اول رو معنی اش رو بگید ممنون
با سلام به بانو روشنک
با آنکه دلم از غم هجرت خون است
شادی به غم توام ز غم افزون است
از عشق و از غم دوری از یار دل پر از خون است
ولی همین غمین بودن به غم (تو)یار از غمین بودن بهتر است
هیچ غمی بهتر از غم به یار نیست ...
با آن که دلم از غم دوری تو خون است، اما از این غم شاد هستم (غم عشق شیرین است چون امید وصال در آن هست) و این شادی بیشتر از غم است (آن قدر از غم عشق تو شادم که غمی احساس نمیکنم)
هر شب با خودم میگویم خدایا! دوری او این چنین است، وصالش چگونه است؟ (غم عشقش این قدر شادیآفرین است، اگر به وصال برسم، چه حالی دارم؟)
قرن سوم یعنی هزار و دویست سال پیش
حالا که این نوشته از جناب رودکی رحمت الله علیه باقی مانده و ما امروز از خواندن آن لذت می بریم بنظرم کفایت بر درستی ان میکند. لطفا عزیزان هنرمند، هنر خود را در زمینه ی سرودن شعر معطوف به تغییر اشعار ان سرزمین پهناور ان روزگار ننمایند عینا طرحی نو بیافرینند.
از ویژگیهای سبک خراسانی ساکن آمدنِ دو حرف پشت سر هم است مانند "هجرانش" در مصرع سوم که دو حرف پایانی آن ساکن است