بخش ۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
زله /zalle/: (اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] حشرهای سبزرنگ شبیه ملخ که بیشتر در غلهزار یافت میشود و صدای بلندی ایجاد میکند؛ جرواسک؛ چزد؛ زانه: ◻︎ بانگ زله کرد خواهد کرّ گوش / وایچ ناساید به گرما از خروش (رودکی: 533). (فرهنگ فارسی عمید).
وایچ: و هیچ
ناساید: نیاساید. آسوده نمی شود.
دونانک: در دیوان رودکی سمرقندی بر اساس نسخۀ سعید نفیسی و ی. براگیسنکی (انتشارات نگاه. چ دوم. 1376. ص 202) در ذیل واژه «دونانک» نوشته شده است: این کلمه در هیچ جا نیست. اگر محرف کلمۀ دیگر نباشد از سیاق معنی بیت که دو بار در آن آمده است پیدا است مراد جانوری است که بانگ بلند میکند.
با توجه به شعر که دونانک بانگ و آواز دارد، پس نمیتواند نان باشد. یا نام حشره و جانوری است و یا نام یک وسیله موسیقی است.