گنجور

بخش ۷

گفت: هنگامی یکی شهزاده بود
گوهری و پر هنر آزاده بود
شد به گرمابه درون، اِستاد غوشت
بود فربی و کلان، بسیارگوشت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1396/08/08 20:11
شیخ حسن

با درود
گرما به نادرست است
گرمابه درست است
با سپاس.

1399/07/02 11:10
دارائی

غوشت /qušt/: (صفت) ‹غوش› [قدیمی] برهنه؛ لخت مادرزاد: ◻︎ شد به گرمابه درون یک روز غوشت / بود فربی و کلان و خوب‌گوشت (رودکی: 533). (فرهنگ فارسی عمید)
یک روز، برهنه وارد حمام شد.