بخش ۶۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
این لغت غشاک به معنای بوی گند باید با غساق که در قران به معنای خوراکی جهنمی بدبو است همریشه باشد . چون غوشا به معنای سرگین است شاید غشاک از فارسی در عربی رفته باشد. .
غشاک
لغتنامه دهخدا
غشاک . [ غ َ ] (اِ) بوی گنده و بوی ناخوشی باشد که از دهان مردم آید و به عربی بخر گویند. (برهان قاطع) (از جهانگیری ). بوی ناخوش .(فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). گنده و ناخوش . (اوبهی ). در فرهنگ اسدی به این معنی غساک آمده و ظاهراً غشاک مصحف آن یا صورتی از آن است :
از دهان تو همی آید غشاک
پیر گشتی ریخت مویت از هباک .
طیان (از فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ) (انجمن آرا) (آنندراج ) .
هباک
لغتنامه دهخدا
هباک . [ هََ ] (اِ) تارک سر. (لغت فرس اسدی ) (برهان ) (ناظم الاطباء). فرق سر. (برهان ) (انجمن آرا). چکاد. هپاک