گنجور

بخش ۵

آن گرنج و آن شکر برداشت پاک
وندر آن دستار آن زن بست خاک
باز کرد از خواب زن را نرم و خوش
گفت: دزدانند و آمد پای پش
آن زن از دکان فرود آمد چو باد
پس فلرزنگش به دست اندر نهاد
شوی بگشاد آن فلرزش، خاک دید
کرد زن را بانگ و گفتش: ای پلید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن گرنج و آن شکر برداشت پاک
وندر آن دستار آن زن بست خاک
هوش مصنوعی: آن شن و شکر را برداشت و در دستار آن زن خاک ریخت.
باز کرد از خواب زن را نرم و خوش
گفت: دزدانند و آمد پای پش
هوش مصنوعی: او به آرامی و با نرمی زن را از خواب بیدار کرد و گفت: دزدان آمده‌اند و پایشان در حال نزدیک شدن است.
آن زن از دکان فرود آمد چو باد
پس فلرزنگش به دست اندر نهاد
هوش مصنوعی: زنی از دکان پایین آمد و مانند باد تند و سریع، زنگی که در دست داشت را به صدا درآورد.
شوی بگشاد آن فلرزش، خاک دید
کرد زن را بانگ و گفتش: ای پلید
هوش مصنوعی: شگفتی و حیرت آن شخص برانگیخته شد، و خاک به زن ندا داد و گفت: ای ناپاک.