بخش ۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
در بیت دوم مصراع چهارم کلمه "آتش "درستش" هیزم" است چرا که کپیان کرم شب تاب را آبش پنداشته بودند وهیزم آوردند روی آن انراختند تاگرم شوند
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
کپی:میمون
دکتر احمد ضابطی جهرمی میگفتند که واژه لاتین کپی به معنی نسخه برداری از همین واژه پارسی کپی به معنای میمون است. چون میمون جانور مقلدی است. ایشان میگفتند از آن جا که میمون تقریبا گوژپشت است و روی خود کپ کرده است به او کپی میگفته اند.
ظاهرا پ در کپی مشدد باشد.
@ناشناس:
به ذهن من خیلی دور میرسد: تلفظ «کپّی» به صورت «kappi» یعنی به فتح پ است (در زبان محلی ما در حوالی اراک کلمهای با تلفظ کپّو داریم که نوعی طعنه و دشنام و عتاب برای افرادی است که ادای دیگران را در میآورند یا خیلی زشترو هستند) و با کُپی فرق دارد تلفظش.
کپی میمون است ولی copy یعنی زیاد و در فرانسه copieuse به معنی فراوان و بسیار است لغات های زیادی از فارسی در فرانسه هست چه وأم از فارسی چه بخاطر همریشگی انها باهم اما این لغت از فارسی نیست
کپو به لری یعنی سر و با cap به معنی سر انگلیسی هم ریشه است و وامگیری نیست
استاد بزرگوار دکتر جهرمی اصطلاح کوپ کردن هم با کپی مربوط نیست زیرا کوپ کردن ریشه در اوستا دارد به معنی خشم و بر افروختن و امروز در میان هزاره های افغانستان کاربرد دارد اما ایا این همان کوپ کردن ماست نمی دانم ؟ پروهان ها باید استوار تر باشند
کوپه شاخ حجامت باشد و فارسی است و در اوستا به معنی همان جانور تک شاخ است و یا unicorn
اینکه بوزینه هم ابوزنا است هم جای تردید دارد به نظرم بوزینه هم از پوزینه یا پوزنه است که در فرهنگها به همین معنا امده است و به معنای موجود پوزه دار باید باشد .
بیت دوم چنین است:
کپّیان آتش همی پنداشتند
پشتەی هیزم بر او بگذاشتند
کرمک شبتاب ناگاهی بتافت
پشتەی هیزم بر او برداشتند
دیوان شعر رودکی تصحیح دکتر جعفر شعار، ص17 نشرقطره1382
دکتر مجتبی گلی دانشگاه آزاد مشهد
deargoli@gmail.com
کاپی در جاجرم خراسان به معنی فرد گوشه گیر و منزوی است.یعنی کسی که یک گوشه کپ میکند و مینشنید.همچنین یک پرنده هم هست که همین ویژگی تنهایی را دارد.و کپ کردن هم مصطلح است یعنی چپه کردن ولی تا بحال به معنی میمون نشنیده بودم