گنجور

شمارهٔ ۹۱

شاهی، که به روز رزم از رادی
زرین نهد او به تیر در پیکان
تا کشتهٔ او ازان کفن سازد
تا خستهٔ او ازان کند درمان

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شاهی، که به روز رزم از رادی
زرین نهد او به تیر در پیکان
هوش مصنوعی: شاهی که در روز جنگ، زره‌ای از طلا بر تن می‌کند و تیر را به نشانه می‌کوبد.
تا کشتهٔ او ازان کفن سازد
تا خستهٔ او ازان کند درمان
هوش مصنوعی: برای اینکه عشق او به زندگی‌ام پایان دهد تا اینکه زخم‌های من را آرامش بخشد.

حاشیه ها

1400/09/12 10:12
همیرضا

استاد میلاد عظیمی در نوشته‌ای در کانال تلگرامشان (اینجا) این حکایت را از کتاب «آداب الحرب و الشجاعة» (از محمد بن منصور بن سعید ملقب به مبارکشاه که در نیمهٔ اول قرن هفتم هجری به نام سلطان شمس‌الدین ایلتتمش پادشاه هندوستان نوشته شده) نقل کرده‌اند:

«سلطان مودود به تیر جنگ کردی و پیکان مودودی بدو منسوبست و پیش از او نبوده است و این پیکان را بفرمود از زر کردند تا هر که بدان کشته شود کفن و جهاز او از آن سازند و هر که خسته شود علاج او از آن کنند. چنانکه شاعر نظم کرده است: 
سلطان زمانه شاه مودود آنک
 از بهر عدو ز زر کند پیکان 

تا کشتهٔ او ازان کفن یابد 
تاخستهٔ او ازان کند درمان»

ایشان احتمال داده‌اند این شعر نه از رودکی و از شاعری معاصر سلطان مودود غزنوی باشد (دلیل ایشان برای این احتمال، اصل دانستن نقل شعر در این حکایت به نام سلطان غزنوی و تقدم این کتاب بر منابعی است که این شعر را به نام رودکی آورده‌اند). خواندن کل این نوشته که موضوع آن سابقهٔ اشاره به وجود پیکانهای طلایی در شعر فارسی است به علاقمندان توصیه می‌شود.