گنجور

شمارهٔ ۶

پوپک دیدم به حوالی سرخس
بانگک بر برده به ابر اندرا
چادرکی دیدم رنگین برو
رنگ بسی گونه بر آن چادرا
ای پرغونه و باژگونه جهان
مانده من از تو به شگفت اندرا

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1390/07/13 18:10
فیروز

بادرود
از دوستان خواهشمندم .نسبت به معنای سروده ها هم نظر بدهند تا عقاید شاعر بیشتر به میان عموم برده شود.

1396/04/05 01:07
مهرداد پارسا

پوپک نام پارسیِ هدهد است که در ادبیات عامه بخصوص داستان سلیمان و ملکه سبا نقشی پررنگ دارد.
از ویژگی های منحصر بفرد ادبیات فارسی که سبکِ خراسانی می تواند نمادی واقعی از روح حاکم بر آن باشد این است که با نگاهی معصومانه و خالص طبیعت اطراف را می کاود و اوجِ حیرت فلسفی آن از مشاهدۀ زیبایی های طبیعی حاصل می شود؛ برعکس ادبیات پرطمطراق، ذهنی و تصنعیِ عرفانی که معمولا قشر خاصی از جامعه را با داشتن علوم معقول و منقول مخاطب خود قرار داده است.
حقیقت فلسفه در واقع همین نگاه خالص و بی غلّ و غشِّ شعرای پارسی گوی سبکِ خراسانی است که مقدمه شاهنامه و ستایش خرد توسط فردوسی، و همچنین گرامیداشت زندگانی زمینی و زیبایی ها و نشاط طبیعی آن در رباعیاتِ خیام، و البته عرفانِ ایرانی غزلیات حافظ که رندانه زمین و آسمان را به هم پیوند می دهد و هر چه حیرت است از نقش و خط و خال معشوق می گیرد و زبان ایماها و اشاره های هستی را به خوبی فهم می کند، از مصادیق روشن و واضح آن است. این همه با عرفانِ نوافلاطونیِ صوفیه بسیار متفاوت است؛ و تمام این معصومیت و خلوصِ دستگاه معرفت شناسی خاص حکیمان ایران زمین است.

1397/03/10 16:06
سید عباس جلادتی

گویا مصرع اول از بیت سوم اشکال وزنی دارد؟ هر قدر تلاش کردم نمی توان آن را در وزن خواند.

1402/11/29 17:01
احمد کیایی

پَرغونه - بَژگونه. اگر الف باژگونه را بیندازید وزن درست است. رودکی از اختیار شاعری استفاده کرده و بین این دو واژه جناس ایجاد کرده و مصرع را آهنگین‌تر ساخته است.

 

 

 

1398/11/09 00:02

باژگونه
لغت‌نامه دهخدا
باژگونه . [ ن َ / ن ِ ](ص مرکب ) واژگونه . عکس . قلب . (برهان قاطع). سرنگون .منکوس . ناراست . (ناظم الاطباء). اندروا. وارونه . (فرهنگ جهانگیری ). مقلوب . باشگونه

1402/05/06 02:08
علیرضا

پرغونه به معنای زشت و نازیبا می باشد.

1402/06/22 10:09
پسرک بی نام و نشان

با درود به دوستان گرامی، یاران همیشگی.
کمی تامل کردم، فکر میکنم بیت سوم ، مصراع اول ، "واو" اضافی است در میان پَرغونِه و باژگونه (همان واژگونه). خواهش میکنم در صورت امکان تصحیح بفرمائید.

1402/07/30 01:09
سینا پهلوان

با وجودی که از زمان زندگی و سرودن اشعار توسط رودکی، حدود دویست سال از از بین رفتن ایران ساسانی گذشته، هنوز کلمات اصیل پارسی جاری بوده است.