گنجور

شمارهٔ ۲۵

ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی
مر حسن را مقدم، چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل
ترسا به اسقف و علوی بافتخار جد
فخر رهی بدان دو سیه چشمکان توست
کآمد پدید زیر نقاب از بر دو خد

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
هوش مصنوعی: ای چهره‌ات مانند روز، نشانه‌ی مومنان است و موهایت همچون شب، نشانه‌ی بی‌دینی.
ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی
مر حسن را مقدم، چون از کلام قد
هوش مصنوعی: ای محبوب من که از همه عاشق‌ها جلوتر هستی، تو زیبایی را برتر می‌کنی، مانند قد تو که از همه زیباتر است.
مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل
ترسا به اسقف و علوی بافتخار جد
هوش مصنوعی: مکی‌ها به خاطر کعبه به خود می‌بالند، مصریان به خاطر رود نیل، ترسایی‌ها به خاطر روحانیون خود و علویان به خاطر نیاکانشان افتخار می‌کنند.
فخر رهی بدان دو سیه چشمکان توست
کآمد پدید زیر نقاب از بر دو خد
هوش مصنوعی: تو با زیبایی چشمان سیاهت، بر همه موجودات برتری داری و این زیبایی زیر چادر پنهان شده است.

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"The Love Metaphor"
با صدای علیرضا قربانی (آلبوم The Voices and Bridges)

حاشیه ها

با درود و بارها سپاس از کار شایانتان
نیک می دانید که بسیاری از واژگان پارسی، به ویژه در شعر، چنانچه آن ها را درست ننویسیم، خواننده هم وزن را در نم یابد و هم آن را چه بسا نادرست می خواند، به ویژه در شعرهای رودکی که با واژه های ناآشنا و دشوار درهم آمیخته است.
راهکار چیست؟ آیا واژه ها را چون گذشتگان بنویسیم، یا نه، آن را آنگونه که بایسته و در اندیشه شاعر بوده، بنویسیم؟
برای نمونه در بیت سوم، مصراع دوم ترکیب به افتخار را بفتخار بنویسیم، که خواندن آن آسان تر و مفهوم تر است؟
نیز پیشنهاد می کنمدر بیت اول، مصراع دوم، چوشب را چو شب و در مصراع ششم، وعلوی را و علوی و از همه بایسته تر تست را توست بنگارید
با ارادت
---
پاسخ: با تشکر، پیشنهادهای شما اعمال شد.

1394/09/23 10:11
محمد میلاد رحمت ابادی

یه خورده سخته

1395/09/18 10:12
همایون حسینیان

خَد = چهره، رخساره

1401/03/11 15:06
Sobhansahra

لغت‌نامه دهخدا

ملحد. [ م ُ ح َ ] (ع اِ) شکاف در گور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شکاف مایلی که در عرض قبر یعنی پهلوی آن باشد. (از اقرب الموارد). || (ص ) گور لحددار. (ناظم الاطباء).

 

1403/03/10 15:06
م . ف ثانی

چهره تو مانند روز روشن، دلیل و برهان یکتاپرستان است. و گیسوی تو مانند شب کافران در شکاف گور، سیاه و تاریک است.

من بر همه عاشقان پیشی گرفته‌ام، چرا که زیبایی تو بر جمیع زیبارویان مقدم است، مانند حرف تاکید «قدّ» که در کلام عرب بر دیگر حروف تاکید مقدم است.