شمارهٔ ۱۸ - زمانه
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
با درود به شما و گران کارتان
در بارة مصراع دوم بیت نخست: بپذیریم که نگریستن، آن هم به زمانه، برای همگان پندآموز نیست. رودکی به نیکویی می دانست که اگر کسی باید پند بگیرد، باید با دقت بنگرد! ازین روست که سرود: زمانه را چو نکو بنگری، همه پندست
نکتة دوم در بارة مصراع آخر است: که را زبان نه به بندست پای در بندست
نخست در بارة که را. شکل نوشتاری باید این گونه باشد: کرا تا مفهوم کسی را که و یا آن را که را برساند
با ارادت
---
پاسخ: با تشکر، «که را» با «کرا» جایگزین شد.
بادرود همانگونه که که آقای مراقبی هم درتوضیح خود ذکرکرده اند زمانه را چو نکو بنگری همه پند است درست تراست چون نکو نگریستن دراین مصرع موردنظراست .
بااحترام
با سلام و احترام به دوستان عزیز در مورد مصرع دوم از بیت اول:زمانه چون نگری سر به سر همه پند است.زمانه منتظر کسی نمی نشیند که نکو بنگرد یا نانکو.بر اساس دیده ها و تجربیات شخصی احساس می کنم هیچ استادی بی ملاحظه تر از زمانه و روزگار وجود ندارد.نکته دیگر زبان شعر رودکی است که آیا مصرع ذکر شده بیشتر به این زبان نزدیک است یا این مصرع:زمانه را چو نکو بنگری همه پند است.که این کار به مطالعه ی دقیق نیاز دارد که نه در تخصص من است نه جای بحث مفصل.اما ذکر کنم که ذهن من بیشتر همان را می پسندد که گنجور عزیز ذکر کرده است.
این کمترین نیز با هم دهی ! آقای پاریزی هم عقیده است ، از دوره دبستا ن این دو بیت را این گونه به یاد دارم:
زمانه پندی آزاد وار داد مرا زمانه را چو نکو بنگری همه پند است( چشها را باید گشود جور دیگر باید دید نکو باید دید0)
به روز نیک کسان گفت: غم مخور، زنهار!!
بسا کسا که به روز تو آرزومند است.
اول اینکه نمی توان در مورد صورتی که خودِ رودکی برای شعرش می پسندیده حرفی زد؛ اما گمان کنم اگر تصور کنیم که شاعراین دو صورت را داشت و می خواست یکی را انتخاب کند "چون نگری" رابر می گزید ،به این دلیلِ ساده که این قید درخودش "چو نکو نگری"را دارد . نگریستن به معنای توجه است به چیزی.
تکمله: اگر ابهامی در مختصرگویی من بود ببخشید. برای روشن شدن مطلب کافی ست قید را بردارید . شاعر می توانست بدون این قید هم بسنده کند به زمانه همه پند است. با این قیدِ"چون نگری" می گوید اگر توجه بکنی چنین است. وقتی می گوییم "ببین." مرادمان دیدن نیست ،توجه و دقت کردن و نکو نگریستن است.
دوم این است که شاعر ممکن است که دلش بخواهد ،درعین حال، بخواهد حرفش را مؤکد کند. پس ،اگر "چو نکو نگری" بیشتر به دلتان می نشیند خلاف نیست. حشوی اتفاق نیفتاده است.همان طور که گاهی برای توجه بیش تر می گوییم" خوب نکاه کن" یا "اگر درست نگاه کنی..."
با سلام و عرض ادب ، آنچه که به یاد دارم اینست که رودکی را از نخستین شاعرانی میدانند که بزبان پارسی دری شعر میگفت و بدان شکل که در سایت گنجور این شعر آمده است بزبان دری نزدیک تر است .
سلام من این شعر رو در کتاب درسی تاریخ ادبیات دوم دبیرستان تالیف دکنر محمدجعفر یاحقی اینطور دیدم:
زمانه پندی آزاده وار داد مرا/زمانه را چو نکو بنگری همه پند است
زبان ببند-مرا گفت-وچشم دل بگشای/که رازبان نه به بند است پای با بند است
بدان کسیکهرفزون از تو آرزو چه کنی/بدان نگر که به حال تو آرزومند است
بیت دوم رو امروزه در این مفهوم و با تغییراتی در الفاظ چنین به کار می برن:
وقتی کسی به مال و حال و روز دیگری به چشم حسرت مینگره بهش میگن خیلیا همین اندازه تو رو هم ندارن
یا:
وقتی به جایی رسیدی ما رو هم از یاد نبر
در کتاب منتخب رودکی بکوشش دکتر خلیل خطیب رهبر این چنین آمده است:
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگری همه پندست
بیت دوم مصراع اول
به روز نیک کسان، گفت: تا تو غم نخوری-غم مخوری صحیح تر است
فردوسی در تمام ابیات شاهنامه از میم بجای نون استفاده کرده است
برای زبان پارسی استدلالی محکم تر از شاهنامه هنوز در دسترس نمی باشد.
سلام و احترام. لطفا در مورد بیت سوم نیز توضیحاتی بفرمایید. تشکر
برهان عزیز
بیت سوم از نظر من :
خشم اگر بر آدمی بیاید دیگر نگاه داشتن پا مشکل است ...
در خشم عملی میکنی و آن عمل دیگر بعد از رهایی از خشم انجام شده و زمان راه خود رفته و به عقب باز گشتن امکان نیست ؛
رودکی میگوید :
زمانه به من گفته است یا آموخته است :
خشم خود را مهار نمایم که چه کس ها که زبانشان در بند نیست و پای شان در بند خواهد بود ...
به قول حضرت فردوسی
جهان سر به سر حکمت و عبرت است
چرا بهره ما همه غفلت است !!؟
معنی بیت دوم لطفا
بیت دوم را میتوان با بیت اول یعنی بیت قبلی اش هماهنگ کرد و معنی نمود که یعنی یکی از پندهایی که این روزگار و زمانه به من داده است این هست که به روز و روزگار خوش دیگران حسرت نخوری که چرا مثل آنان نیستی و غم نخوری که در همین حال که تو آن حسرت میکشی دیگران بسیاری نیز به همین زندگی ای که تو داری حسرت میخورند که چرا مانند تو این زندگی را ندارند ؛
شعر در کل از این میگوید که هر چیزی که از دید تو ناخوش و بد احوال است برایت برای دیگری یک آرزوست و شاید همین به ما گوشزد کند که به دیگری لطف بخشیم و خدای را بابت همه چیز شاکر باشیم و از اموال دنیاوی حرص و آز و غم توشه نبندیم حال این چه در زندگی و چه در هر اموری باید رعایت شود ...چه بسا رعایت این ها باعث شود که اندوه هر چند ذرهای کوچک ولی پاک گردد ...
خیلی ممنون لطف کردید🙏🙏
شعرش هم درس وهم پند است
فوقالعاده پرمحتوا وامیدوارکننده
وچه زیبا خانم روشنک باآن کلام گیرا ودلنشین شان این شعردر گلهای رنگارنگ 402 دکلمه کرده اند با اجرای غزلی زیبا از حضرت حافظ
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
بیت دوم را اولین بار از زبان پدرم شنیدم و هنوز هم به مناسبت هایی میشنوم. با همان لحن خاص که بر همه اجزای شعر تاکید دارد و گویی اصرار دارد که مخاطبانش آن را خوب بفهمند و عمل کنند.
بعدها آن را همراه با دو بیت دیگر در دیوان رودکی یافتم و دریافتم که هنر اگر هنر باشد و شعر اگر شعر، راه خود را از پس هزاره ها می گشاید و از دل دفتر و دیوان بیرون می آید و بر زبان مردمان مینشیند .
گزیده ی اشعار رودکی با صدای منوچهر انور و آواز پری زنگنه، کانون پرورش فکری
درود بر خانم روشنک که این شعر را با لحن زیبا و خوش آهنگ ایشان در برنامه برگ سبز ۲۵۲ ،شنیدم .
درود بر او و بر رودکی