شمارهٔ ۱۲۳
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
به جرم حسن چو یوسف اسیر زندانی
بسی نشستم من با اکابر و اعیان
بیازمودمشان آشکار و پنهانی
نخواستم ز تمنی مگر که دستوری
نیافتم ز عطاها مگر پشیمانی
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
هوش مصنوعی: من چه سهمی از مقام تحقیق در مورد انبیا دارم، هنگامی که در جوی خشک و بی آب یونان به دنبال حقیقت بگردم؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
هوش مصنوعی: برای رشد و شکوفایی روح و جانم چه زحمتهایی را تحمل کنم؟ زیرا حیف است که وجود مقدس و باارزش من به کارهای ناچیز و بیارزش بپردازد.
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
به جرم حسن چو یوسف اسیر زندانی
هوش مصنوعی: صدای خوشی دارم مانند بلبل که در باغ به گلها میخواند، اما زیبایی من، مانند زیبایی یوسف، مرا به دام افتاده و در زندان نگاه داشته است.
بسی نشستم من با اکابر و اعیان
بیازمودمشان آشکار و پنهانی
هوش مصنوعی: من ساعتهای زیادی را در کنار افراد مهم و برجسته گذراندم و آنها را در شرایط مختلف هم در نظر و هم در عمل مورد سنجش قرار دادم.
نخواستم ز تمنی مگر که دستوری
نیافتم ز عطاها مگر پشیمانی
هوش مصنوعی: من هیچ درخواست یا آرزویی نداشتم مگر اینکه از عطاهای دیگران نتیجهای جز پشیمانی نداشته باشم.
حاشیه ها
1387/02/27 19:04
غلط احتمالی «بیزمودمشان» با «بیازمودمشان» جایگزین شد.
1400/12/22 20:02
امیر راد
نخواستم ز تمنی مگر که دستوری
معنیش احتمالن میشه "هر خواسته ای که داشتم به خاطر تمنایی که داشتم در مقابلش یک دستور (از طرف مقابل) نصیبم شد. ولی متوجه نمیشم که از نظر دستوری چرا خود متن شعر درست به نظرم نمیرسه یعنی از نظر دستوری جور در نمیاد. مثلا اگه میگفت "نیافتم ز تمنی مگر که دستوری" جور در می آمد. کسی هست که بدونه و راهنمایی کنه؟ ممنون.
1403/01/07 23:04
امیرحسین صباغی
این شعر بسیار بعید است از رودکی باشد. رودکی و کلا خراسانیان همعصر رودکی تمایلی به اشعریگری نداشتهاند و اتفاقا خردستایی در آن دوران باب بوده، در حالی که این شعر را حتما یک اشعری متعصب گفته.