گنجور

شمارهٔ ۱۰۱

ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ترنج بیدار اندر شده به خواب گران
گل غنوده برانگیخته سر از بالین
هوش مصنوعی: میوه‌ای که تازه به رشد و خواب رفته، اکنون در خواب عمیق فرو رفته است، در حالی که گل آرام و ساکت، سر از بستر خود برداشته است.
هرآن که خاتم مدح تو کرد در انگشت
سر از دریچه زرین برون کند چو نگین
هوش مصنوعی: هر کسی که تو را ستایش کند، مانند نگینی در انگشتش می‌درخشد و از درگاهی طلایی خارج می‌شود.