گنجور

بخش ۹۶ - نوری شوشتری عَلَیه الرَّحمة

اسم شریفش قاضی نوراللّه و از کمالات صوری و معنوی آگاه. به وفور فضایل و خصایل نفسانی و روحانی معروف و به صفت تحقیق و معرفت موصوف. کتاب مجالس المؤمنین بر فضیلت وی گواهی است امین. در دولت اکبر شاه قاضی القضاة مملکت هندوستان و مرجع دشمنان و دوستان می‌بود. بالاخره در عهد جهانگیر شاه به سبب تعصب مذهب به ضرب دِرّهٔ خاردار به جوار ابرار شتافت. مدت عمرش هفتاد سال و طریقهٔ نوربخشیه داشته. این چند بیت از ایشان است:

عشق تو نهالیست که خواری ثمر اوست
من خاری از آن بادیه‌ام کاین شجرِ اوست
بر مائدهٔ عشق اگر روزه گشایی
هشدار که صد گونه بلا ماحضر اوست
وه کاین شب هجران تو بر ما چه دراز است
گویی که مگر صبح قیامت سحر اوست
فرهاد صفت این همه جان کندن نوری
در کوهِ ملامت به هوای کمر اوست
ای درسر زلف تو صد فتنه به خواب اندر
درعشق تو خواب من نقشی است بر آب اندر
در شرع محبت زان فضل است تیمم را
کزدامن پاکان هست گردی به تراب اندر
بخش ۹۵ - نصیر الدّین طوسی قُدِّسَ سِرُّه: و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفته‌اند که اصل وی از طوس مِنْتوابع شهر قم بوده و همشیره زادهٔ حکیم فاضل باباافضل کاشی است وبعضی گفته‌اند از جهرود مِنْاعمال قم است و در طوس خراسان متولد شده. به هر حال قدوهٔ محققین و زبدهٔ مدققین است. علوم حکمیه را از فرید الدین داماد که او تلمیذ صدرالدین سرخسی و او تلمیذ افضل الدین عیلانی و او تلمیذ ابوالعباس ریوکری و او تلمیذ بهمنیار، از تلامذهٔ شیخ الرّئیس ابوعلی سینای مشهور است تحصیل کرده. گویند خواجه با صدر الدین قونیوی معاصر و در بدو حال او را منکر و میان ایشان مکاتیب و منازعهٔ علمی بوده. بالاخره خواجه به علم او اقرار آورده. مدتها با هلاکوخان به سر برده و تعظیم و تکریم دیده. روزی خواجه به خان گفت که چنان به خاطرت نرسد که ترا از احترام من بر من منتی است چرا که تو به حشمت از سلطان سنجر بیش نیستی و او حکیم خیام را با خود بر یک تخت می‌نشانید و حال آنکه من در علم و فضل از خیام زیاده‌ام و به خدمت تو تن در داده‌ام. غرض، حالات آن جناب در تواریخ مسطور است و تصنیفات وی مشهور. از جمله: اوصاف الاشراف در سلوک و انصاف و شرح اشارات شیخ رئیس در حکمت و شرح کلمات بطلمیوس در نجوم و اخلاق ناصری که به نام ناصرالدّین قهستانی نوشته. مدت هفتاد و هفت سال عمر یافته و در سنهٔ ششصد و هفتاد و دو به ریاض رضوان شتافته. گاهی شعری می‌فرموده. از اشعار آن جناب است:بخش ۹۷ - نسیمی شیرازی طابَ ثَراهُ: نام آن جناب سید عمادالدّین. از سادات رفیع الدرّجات شیراز و از محققین زمان خود ممتاز. ارادت به جناب سید شاه فضل متخلص به نعیمی داشته و در سنهٔ ۸۳۷ منصور وار پا بردار شهادت گذاشته. بعضی گویند در حلب شهید شد و بعضی مرقدش را در خارج زرقان شیراز می‌دانند دیوانش دیده شد، سه هزار بیت متجاوز است. از اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسم شریفش قاضی نوراللّه و از کمالات صوری و معنوی آگاه. به وفور فضایل و خصایل نفسانی و روحانی معروف و به صفت تحقیق و معرفت موصوف. کتاب مجالس المؤمنین بر فضیلت وی گواهی است امین. در دولت اکبر شاه قاضی القضاة مملکت هندوستان و مرجع دشمنان و دوستان می‌بود. بالاخره در عهد جهانگیر شاه به سبب تعصب مذهب به ضرب دِرّهٔ خاردار به جوار ابرار شتافت. مدت عمرش هفتاد سال و طریقهٔ نوربخشیه داشته. این چند بیت از ایشان است:
هوش مصنوعی: ایشان قاضی نوراللّه نام دارد و به ویژگی‌های ظاهری و باطنی خود آشناست. او به خاطر فضایل و خصایل انسانی و روحانی‌اش شهرت دارد و به عنوان شخصی با تحقیق و شناخت عمیق شناخته می‌شود. کتاب «مجالس المؤمنین» درباره فضیلت‌های او گواهی می‌دهد. در دوران حکومت اکبر شاه، او به عنوان قاضی القضاة در هند شناخته می‌شد و به عنوان مرجعی برای دوستان و دشمنانش عمل می‌کرد. در نهایت، در زمان جهانگیر شاه به دلیل تعصبات مذهبی، با ضرب دره‌ای خاردار جان خود را از دست داد. وی به مدت هفتاد سال عمر کرد و پیرو طریقه نوربخشیه بود. چند بیت شعر از او نیز موجود است.
عشق تو نهالیست که خواری ثمر اوست
من خاری از آن بادیه‌ام کاین شجرِ اوست
هوش مصنوعی: عشق تو مانند درختی است که ثمره‌اش بر من گران است. من نیز مانند خاری از سرزمین او هستم که این درخت در آن رشد کرده است.
بر مائدهٔ عشق اگر روزه گشایی
هشدار که صد گونه بلا ماحضر اوست
هوش مصنوعی: اگر در میهمانی عشق دستی به غذا بگشایی، مراقب باش که خطرات و مشکلات زیادی در انتظار توست.
وه کاین شب هجران تو بر ما چه دراز است
گویی که مگر صبح قیامت سحر اوست
هوش مصنوعی: این شب جدایی از تو برای ما بسیار طولانی و طاقت‌فرساست، طوری که انگار صبح قیامت قرار است dawn بزند.
فرهاد صفت این همه جان کندن نوری
در کوهِ ملامت به هوای کمر اوست
هوش مصنوعی: فرهاد، که به خاطر عشقش سختی‌ها را تحمل می‌کند، به خاطر زیبایی کمر محبوبش در دل کوهی از رنج و تنهایی می‌جنگد.
ای درسر زلف تو صد فتنه به خواب اندر
درعشق تو خواب من نقشی است بر آب اندر
هوش مصنوعی: در پیچش‌های موی تو، فتنه‌های زیادی وجود دارد و در عشق تو، خواب من مانند تصویری است که بر روی آب نقش می‌بندد، اما به سرعت محو می‌شود.
در شرع محبت زان فضل است تیمم را
کزدامن پاکان هست گردی به تراب اندر
هوش مصنوعی: در دین عشق، محبت و عشق یک نعمت است، همانطور که تیمم از خاک پاکان می‌باشد.