اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
و هُوَ فخر الحکما و مؤیّد الفضلا، نصیر الملّة و الدّین محمد بن حسن الطوسی. بعضی گفتهاند که اصل وی از طوس مِنْتوابع شهر قم بوده و همشیره زادهٔ حکیم فاضل باباافضل کاشی است وبعضی گفتهاند از جهرود مِنْاعمال قم است و در طوس خراسان متولد شده. به هر حال قدوهٔ محققین و زبدهٔ مدققین است. علوم حکمیه را از فرید الدین داماد که او تلمیذ صدرالدین سرخسی و او تلمیذ افضل الدین عیلانی و او تلمیذ ابوالعباس ریوکری و او تلمیذ بهمنیار، از تلامذهٔ شیخ الرّئیس ابوعلی سینای مشهور است تحصیل کرده. گویند خواجه با صدر الدین قونیوی معاصر و در بدو حال او را منکر و میان ایشان مکاتیب و منازعهٔ علمی بوده. بالاخره خواجه به علم او اقرار آورده. مدتها با هلاکوخان به سر برده و تعظیم و تکریم دیده. روزی خواجه به خان گفت که چنان به خاطرت نرسد که ترا از احترام من بر من منتی است چرا که تو به حشمت از سلطان سنجر بیش نیستی و او حکیم خیام را با خود بر یک تخت مینشانید و حال آنکه من در علم و فضل از خیام زیادهام و به خدمت تو تن در دادهام. غرض، حالات آن جناب در تواریخ مسطور است و تصنیفات وی مشهور. از جمله: اوصاف الاشراف در سلوک و انصاف و شرح اشارات شیخ رئیس در حکمت و شرح کلمات بطلمیوس در نجوم و اخلاق ناصری که به نام ناصرالدّین قهستانی نوشته. مدت هفتاد و هفت سال عمر یافته و در سنهٔ ششصد و هفتاد و دو به ریاض رضوان شتافته. گاهی شعری میفرموده. از اشعار آن جناب است:
هوش مصنوعی: محمد بن حسن طوسی، فردی برجسته در علم و حکمت و حامی فضیلتهاست. برخی معتقدند که او اصالتاً از طوس، در نزدیکی قم بوده و نسبت خانوادگی با حکیم باباافضل کاشی دارد. در عین حال، برخی دیگر میگویند که او زاده جهرود در قم است ولی در طوس خراسان به دنیا آمده. او یکی از بزرگترین محققان و دانشمندان تاریخ به شمار میرود. علوم حکمی را از فرید الدین داماد، که خود از شاگردان بزرگان علمی مانند صدرالدین سرخسی و افضل الدین عیلانی بوده، آموخته است. گفته میشود که خواجه در ابتدای کارش با صدرالدین قونیوی اختلاف نظر داشته، اما به تدریج به علم او احترام گذاشت. او مدتی را در کنار هلاکوخان گذرانده و مورد احترام او قرار گرفته است. در یکی از روزها به هلاکو گفت که نباید فکر کند که او برتری بر او دارد، زیرا او از لحاظ علمی و فضیلت برتری دارد و از سر خدمت به هلاکو آمده است. تاریخچه زندگی و آثار علمی او بسیار معروف است، از جمله کتابهایی درباره سلوک، حکمت و نجوم. او به عمر هفتاد و هفت سال زندگی کرد و در سال ۶۷۲ هجری درگذشت. او همچنین شاعر بود و برخی اشعارش قابل توجه است.
منم آنکه خدمتِ تو کنم و نمیتوانم
تویی آنکه چارهٔ من نکنی و میتوانی
هوش مصنوعی: من کسی هستم که به تو خدمت میکنم، ولی تو نمیتوانی برای من راهحلی پیدا کنی، در حالی که امکانش را داری.
دل من نمیپذیرد بدل تو یار گیرد
به تو دیگری چه ماند تو به دیگری چه مانی
هوش مصنوعی: دل من نمیتواند بپذیرد که کسی غیر از تو را دوست داشته باشد. اگر تو هم با کسی دیگر باشی، چه معنایی دارد؟
نظام بی نظام ار کافرم خواند
چراغ کذب را نبود فروغی
هوش مصنوعی: اگر نظام بی نظم مرا کافر بخواند، نور دروغی که از چراغش میآید، هیچ درخششی ندارد.
مسلمان خوانمش زیرا که نبود
مکافات دروغی جز دروغی
هوش مصنوعی: من او را مسلمان میخوانم چون جز دروغ چیزی برای عذاب دروغی ندارد.
جز حق حکمی که حکم را شاید نیست
حکمی که زحکم حق فزون آید نیست
هوش مصنوعی: تنها حکم حقی وجود دارد و هیچ حکمی فراتر از حکم حقی نیست.
آن چیز که هست آن چنان میباید
آن چیز که آن چنان نمیباید نیست
هوش مصنوعی: هر چیزی باید به گونهای باشد که هست، و چیزی که باید به آن صورت نباشد، وجود ندارد.
اول ز مکونات عقل و جان است
وندر پی او نُه فلک گردان است
هوش مصنوعی: ابتدا وجود و طبیعت عقل و روح اهمیت دارد و در پی آن، نه آسمان در حال چرخش است.
زینها چه گذر کنی چهار ارکان است
پس معدن و پس نبات و پس حیوانست
هوش مصنوعی: این دنیا و هستی شامل چهار بخش اصلی است: اول، مواد و عناصر؛ دوم، گیاهان؛ و سوم، جانوران. این ترتیب نشاندهندهی مراحل و موجودات مختلفی است که در طبیعت وجود دارند.
ای بی خبر این شکل موهم هیچ است
وین دایره و سطح مجسم هیچ است
هوش مصنوعی: ای بیخبر، این ظاهری که میبینی تنها یک توهم است و این دایره و سطحی که دیده میشود، هیچ حقیقتی ندارد.
خوش باش که در نشیمن کون و فساد
وابستهٔ یک دمی و آن هم هیچ است
هوش مصنوعی: شاد باش زیرا که زندگی و زرق و برقهای آن، متکی بر لحظهای کوتاه است و آن لحظه هم هیچ ارزشی ندارد.
آن قوم که راه بین فتادند و شدند
کس را به یقین خبر ندادندو شدند
هوش مصنوعی: آن گروهی که در مسیر حقیقت گمراه شدند و هیچ کسی را از وضعیتشان باخبر نکردند، به ناچار در همان سردرگمی باقی ماندند.
آن عقده که هیچ کس نتوانست گشاد
هر یک بندی بر آن نهادند و شدند
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعی اشاره دارد که یک مشکل یا پیچیدگی وجود دارد که هیچ کس نتوانسته آن را حل کند. هر کسی سعی کرده تا راه حلی برای آن پیدا کند یا کمکی کند، اما در نهایت به جای حل مشکل، تنها بر آن افزوده شده و اوضاع را پیچیدهتر کردهاند. به بیان دیگر، هر تلاشی برای گشودن این مشکل، تنها به بار مشکلات بیشتری منجر شده است.
موجود به حق واحد اول باشد
باقی همه موهوم و مخیل باشد
هوش مصنوعی: هر موجودی به حقیقت تنها یک وجود اصلی و واقعی دارد و باقی موجودات فقط در خیال و تصورات ما وجود دارند.
هرچیز جز او که آید اندر نظرت
نقش دو یمین چشم احول باشد
هوش مصنوعی: هر چیزی که در نظر تو میآید، جز او، مانند تصویر دو چشم کور است.
گر زانکه بر استخوان نماند رگ و پی
از خانهٔ تسلیم منه بیرون پی
هوش مصنوعی: اگرچه بر استخوان چیزی از رگ و پی باقی نمانده است، اما از خانهٔ تسلیم خارج نشو.
گردن منه ار خصم بود رستم زال
منت مکش ار دوست شود حاتم طی
هوش مصنوعی: اگر دشمن من، رستم زال باشد، نگذار که برنده شود و اگر دوستم حاتم طایی باشد، به او هیچ آزاری نرسان.
چون در سفریم ای پسر هیچ مگوی
احوال حضر درین سفر هیچ مگوی
هوش مصنوعی: هنگامی که در سفر هستی، پسرم، هیچگاه از وضعیت و شرایط زندگی در خانه صحبت نکن. در این مسافرت، چنین مسائلی را به زبان نیاور.
ما هیچ و جهان هیچ و غم و شادی هیچ
میدان که نهای هیچ و دگر هیچ مگوی
هوش مصنوعی: ما و تمام چیزهای این دنیا، از جمله غمها و شادیها، در حقیقت هیچ هستند. در این عالم، چیزی وجود ندارد و از این رو، به هیچ چیز دیگری نیز نباید اشاره کرد.