گنجور

بخش ۸۶ - کامل خلخالی

اسم سعیدش ملک سعید. از فضلای خلخال و از شعرای صاحب حال، علوم عقلی و نقلی را با تصوف جمع کرده. از قال به حال رسیده و شراب معرفت چشیده. مدتها در شیراز از خلق انزوا گزیده و به ذکر حق آرمیده. اوقات را صرف کتب عرفانیه و حکمیّه می‌نمود و در همانا رحلت فرموده. این دو بیت و رباعیات از او نوشته شد:

کرّوبیان چو نالهٔ من گوش می‌کنند
تسبیح ذکر خویش فراموش می‌کنند
کامل زبان ببند که خاصان بزم خاص
عرض مراد از لب خاموش می‌کنند
رباعیات
ای آینهٔ ذات تو ذات همه کس
مرآت صفات تو صفاتِ همه کس
ضامن شدم ازبهر نجات همه کس
بر من بنویس سیئات همه کس
زنهار ای دل هزار زنهار ای دل
پندی دهمت نیک نگهدار ای دل
فردا که کند رحمت او جلوه‌گری
خود را برسان به خیل کفار ای دل
گر من نه ز شرع تو حیا می‌کردم
خود می‌دانی که تا چه‌ها می‌کردم
گر قدرت من به قدر عفوت می‌بود
مقدار عطایِ تو خطا می‌کردم
ما طیّ بساط ملک هستی کردیم
بی نقص خودی خداپرستی کردیم
بر ما می وصل نیک می‌پیمودند
تف بر رخ ما که زود مستی کردیم
ننوشت برای ورد روز وشب من
جز ذکر علی معلّم مکتب من
گر غیر علی کسی بود مطلب من
ای وای من و کیش من و مذهب من
یا رب به دلم راز نهانی گفتی
اسرار بقای جاودانی گفتی
با هستی خود مگر لقایت طلبید
موسی که جواب لن ترانی گفتی
بخش ۸۵ - کمال اصفهانی: و هُوَ کمال الدین اسماعیل بن جمال الدین عبدالرّزاق. از مشاهیر شعر است و در اواسط عمر ترک و تجرید پیشه نمود و ارادتش به جناب شیخ شهاب الدین سهروردی به سرحد کمال بود. به لباس فقر ملبس و با یاد خدا همنفس. در خارج شهر اصفهان به دست لشکر مغول گرفتار گردید و بعد از زجر بسیار به مرتبهٔ شهادت رسید فی سنهٔ ۶۳۵. دیوانش مکرر دیده شده. از اوست:بخش ۸۷ - کاشفی سبزواری: و هُوَ زبدة الحکماء و قدوة العرفاء مولانا کمال الدّین حسین الواعظ. فاضلی یگانه و عالمی مشهور زمانه. به تحقیق در علوم نجوم و انشاء و فنون عربیه اعلم عهد خود بود. به صوتی خوش و آهنگی دلکش خلایق را موعظه و نصیحت می‌نمود. معانی آیات قرآنی و احادیث نبویّهؐرا به عبارات لایقه و اشارات رایقه بیان می‌ساخت. در هرات با مولانا جامی ملاقات کرد و مصاهرت جامی را پذیرفت و مولانا فخرالدّین علی از او متولد شد. غرض، او را تصانیف نیکوست. مِنْجمله جواهر التّفسیر و لبّ لباب کتاب مثنوی مولوی نیز از اوست و مواهب علیه هم ازکتب وی است. در اخلاق نیز تصنیف دارد. تفصیل حالات او در تواریخ مفصّلاً مسطور است. مدتها در نیشابور موعظه می‌کرده و واعظ بوده و این بیت از آن جناب است:

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسم سعیدش ملک سعید. از فضلای خلخال و از شعرای صاحب حال، علوم عقلی و نقلی را با تصوف جمع کرده. از قال به حال رسیده و شراب معرفت چشیده. مدتها در شیراز از خلق انزوا گزیده و به ذکر حق آرمیده. اوقات را صرف کتب عرفانیه و حکمیّه می‌نمود و در همانا رحلت فرموده. این دو بیت و رباعیات از او نوشته شد:
هوش مصنوعی: سعید یک فرد برجسته در خلخال است که با استعداد و شایستگی در زمینه‌های مختلف از جمله شعر و علوم دینی شناخته شده است. او توانسته است علوم عقلی و نقلی را با تجربه‌های صوفیانه ترکیب کند و به درک عمیق‌تری از معارف بپردازد. او مدتی را در شیراز به دور از مردم زندگی کرده و به عبادت و یاد خدا مشغول بوده است. او وقت خود را به مطالعه کتاب‌های عرفانی و فلسفی اختصاص می‌داد و سرانجام از دنیا رفت. آثار شعر او، همچون دو بیت و چند رباعی، باقی مانده است.
کرّوبیان چو نالهٔ من گوش می‌کنند
تسبیح ذکر خویش فراموش می‌کنند
هوش مصنوعی: وقتی فرشتگان ناله‌ی من را می‌شنوند، راز و ذکر خاص خود را از یاد می‌برند.
کامل زبان ببند که خاصان بزم خاص
عرض مراد از لب خاموش می‌کنند
هوش مصنوعی: زبانت را ببند و خاموش باش، زیرا فقط افراد ویژه در جمع‌های خاص می‌توانند خواسته‌هایشان را بدون گفتن بیان کنند.
ای آینهٔ ذات تو ذات همه کس
مرآت صفات تو صفاتِ همه کس
هوش مصنوعی: ای آینه، ذات تو نمایانگر ذات تمام انسان‌هاست و ویژگی‌های تو، ویژگی‌های همه را نشان می‌دهد.
ضامن شدم ازبهر نجات همه کس
بر من بنویس سیئات همه کس
هوش مصنوعی: من مسئول شدم تا به خاطر نجات همه افراد، گناهان همه را بر عهده بگیرم و به یادگار بنویسم.
زنهار ای دل هزار زنهار ای دل
پندی دهمت نیک نگهدار ای دل
هوش مصنوعی: ای دل، هوشیار باش، هزار بار هوشیار باش. به تو نصیحتی می‌کنم: خوب مراقب خودت باش.
فردا که کند رحمت او جلوه‌گری
خود را برسان به خیل کفار ای دل
هوش مصنوعی: فردا که خداوند رحمتش را به نمایش می‌گذارد، ای دل، از بین کسانی که به او کفر ورزیده‌اند، خودت را جدا کن و به آنها نپیوند.
گر من نه ز شرع تو حیا می‌کردم
خود می‌دانی که تا چه‌ها می‌کردم
هوش مصنوعی: اگر من از قانون تو شرم نمی‌کردم، خود می‌دانی که چه کارهایی می‌کردم.
گر قدرت من به قدر عفوت می‌بود
مقدار عطایِ تو خطا می‌کردم
هوش مصنوعی: اگر توان من به اندازه عفو و بخشش تو بود، مطمئناً میزان بخشش تو را اشتباه می‌گرفتم.
ما طیّ بساط ملک هستی کردیم
بی نقص خودی خداپرستی کردیم
هوش مصنوعی: ما با تلاش و کوشش خود، مسیر زندگی و سلطنت را به زیبایی و کمال طی کردیم و با اعتقاد به خداوند، به درست‌کاری و نیک‌پرستی پرداختیم.
بر ما می وصل نیک می‌پیمودند
تف بر رخ ما که زود مستی کردیم
هوش مصنوعی: بر ما می‌نوشیدند و به زیبایی ما را تحسین می‌کردند، اما برخی به ما اعتراض می‌کردند که خیلی زود مست شدیم.
ننوشت برای ورد روز وشب من
جز ذکر علی معلّم مکتب من
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در روز و شب من نوشته شده، ذکر نام علی است که آموزگار و راهنمای من بود.
گر غیر علی کسی بود مطلب من
ای وای من و کیش من و مذهب من
هوش مصنوعی: اگر غیر از علی کسی باشد که منظور من را درک کند، وای بر من و بر اعتقادات و مذهب من.
یا رب به دلم راز نهانی گفتی
اسرار بقای جاودانی گفتی
هوش مصنوعی: خداوندا، در دل من رازی پنهانی را بیان کردی و از اسرار ماندگاری ابدی سخن گفتی.
با هستی خود مگر لقایت طلبید
موسی که جواب لن ترانی گفتی
هوش مصنوعی: موسی تنها به خاطر وجود خود و درخواست دیدار خداوند، به این جواب رسید که نمی‌تواند او را ببیند.