بخش ۷۱ - فارسی خجندی
نامش ضیاءالدّین و چون سلسله نسبش به حضرت سلمان فارسی- رضی اللّه عنه- میرسد، بدین مناسبت فارسی تخلص کرده. فاضلی بلندپایه و حکیمی گرانمایه است. شرحی بر محصول فخرالدّین رازی نوشته. معاصر سلطان محمد ایلدگز بوده و امورات شرعیه بخارا را رتق و فتق مینموده. در سنهٔ ۶۲۲ در هرات وفات یافت. این ابیات از اوست:
روز ندانم چگونه شب کند آن کس
کز تو امید شب وصال ندارد
گفتا بهای بوس من آمدهزار جان
این هم ز لطف اوست که چندین بها نکرد
آتشین باد مرا بستر اگر بی یادت
مینهم هیچ شب از عشق تو سر بر بالین
گفتی ز درد من نگرستی و برحقی
فرق است از فشاندن خون تا گریستن
بخش ۷۰ - فردوسی طوسی علیه الرّحمه: و هُوَ حکیم ابوالقاسم حسن بن اسحق بن شرف شاه از مشاهیر حکما و شعراست و کتاب شاهنامهٔ وی بر حکمتش گواست. همگی فصحا به استادی وی اقرار دارند و قول او را حجت میشمارند. از غایت اشتهار کالشّمس فی وسط النّهار محتاج به توضیح حال نیست اگرچه سخن سرایی معروف ولیکن به صفت زهد و تقوی موصوف است. در محبت و خلوص حضرت شاه ولایت و اهل بیت هدایت جد بلیغ فرموده. چنانکه سلطان محمود بیشتر به همین سبب از حکیم رنجید و ازوفای عهد دامن درکشید و تا دامان قیامت زهر ملامت چشید و به حکیم نسبت رفض داد ودرِ تحدید و سیاست گشاد. شرح این معنی در تواریخ مسطور و در السنه و افواه مذکور است. گویند که چون جناب حکیم وفات یافت شیخ ابوالقاسم کُرَّکانی فرمود که حکیم تمامت عمر خود را صرف مدحت مجوسیّه نمود، من بر وی نماز نگزارم و در همان شب حکیم را به خواب دید در مقام موقنان مقیم و در روح و ریحان جنت نعیم. ازوی پرسید که این منزلت به چه یافتی؟ حکیم گفت: به این بیت که در توحید حق سبحانه و تعالی گفتهام:بخش ۷۲ - فیض کاشانی قُدِّسَ سِرُّه: و هُوَ مولانا مرتضی المدعو به ملامحسن، از تلامذهٔ فاضل صدرالحکما ملّاصدرای شیرازی بوده و به مصاهرت آن جناب مفاخرت نموده. همشیره زادهٔ مولانا ضیاءالدّین نورای کاشی است که معاصر شاه عباس ثانی بوده. غرض، آن جناب جامع بوده میان علوم عقلیه و نقلیه. او را تألیفات است. مِنْجمله تفسیر صفی وصافی و مفاتیح و وافی و مُهَجَّة البیضا که در اخلاق نگاشته از اخلاق خویش نموداری گذاشته. رسالهٔ موسوم به کلمات مکنونه و رسالهٔ اسرار الصّلوة هم از اوست.در کاشان رحلت نموده. اشعار بسیار دارند بدین چندبیت اکتفا رفت:
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نامش ضیاءالدّین و چون سلسله نسبش به حضرت سلمان فارسی- رضی اللّه عنه- میرسد، بدین مناسبت فارسی تخلص کرده. فاضلی بلندپایه و حکیمی گرانمایه است. شرحی بر محصول فخرالدّین رازی نوشته. معاصر سلطان محمد ایلدگز بوده و امورات شرعیه بخارا را رتق و فتق مینموده. در سنهٔ ۶۲۲ در هرات وفات یافت. این ابیات از اوست:
هوش مصنوعی: نام او ضیاءالدین است و چون نسبش به حضرت سلمان فارسی میرسد، به همین خاطر نام خانوادگیاش "فارسی" است. او فردی عالم و حکیم برجستهای بود و شرحی بر اثر فخرالدین رازی نوشته است. او در زمان سلطان محمد ایلدگز زندگی میکرد و به امور شرعی بخارا رسیدگی میکرد. او در سال ۶۲۲ هجری در هرات درگذشت. این ابیات متعلق به اوست:
روز ندانم چگونه شب کند آن کس
کز تو امید شب وصال ندارد
هوش مصنوعی: شخصی که از تو امید وصال شب را ندارد، نمیداند روزش چگونه به شب میرسد.
گفتا بهای بوس من آمدهزار جان
این هم ز لطف اوست که چندین بها نکرد
هوش مصنوعی: میگوید که ارزش بوسهی من به اندازهی هزار جان است و این نیز از لطف اوست که برای این بوسه چنین ارزشی قائل نشده است.
آتشین باد مرا بستر اگر بی یادت
مینهم هیچ شب از عشق تو سر بر بالین
هوش مصنوعی: اگر بییادت باشم، شبها هیچوقت بر بالین نمیگذارم و در آتش حسرت تو میسوزم.
گفتی ز درد من نگرستی و برحقی
فرق است از فشاندن خون تا گریستن
هوش مصنوعی: گفتی که به خاطر درد من نگرانی و درست میگویی، اما تفاوت زیادی است بین ریختن خون و اشک ریختن.