بخش ۶۶ - علی شاه ابدال عراقی
اسمش باباعلی شاه ملقب به ابدال همانا از ابدال بوده. عاقلی دیوانه و کاملی فرزانه. با مولوی جامی معاصر بوده و ملاقات نموده. مولوی مذکور بنا بر اعتقاد به وی وقتی در نماز به او اقتدا کرده باباعلی شاه را حال متغیر شده به جای فاتحه این بیت خود را خوانده گریخت:
من رند بی سر و پا ز غم تو غم ندارم
ز غم تو آن چنانم که غم تو هم ندارم
بخش ۶۵ - علمی قلندر هندی: مشهور به شاه علمی بوده و مجردانه سیاحت مینموده. از آن جناب است:بخش ۶۷ - عمربن فارض مصری: و هُوَ الشیّخ الموحّد عمربن حسن بن علی بن رشید الحمویّ الاندلسی المغربی ثم المصری. از قبیلهٔ بنی سعد. پدرش از اندلس بوده، در مصر نشو و نما نموده چون جناب شیخ در علم فرایض علم کمال افراشته بناء علیه به ابن الفارض شهرت داشته. تربیت از سلطان حسین اخلاطی مصری یافته و در راه ارادت او شتافته، بسیاری از علما و عرفا وی را تمجید کرده و برخی از جهلا به وی نسبت الحاد داده. دیوان حکمت بنیانش مشتمل بر معارف روحانیه و منطوی بر حقایق ایمانیه. یکی از قصاید آن قصیدهٔ وحیدهٔ خمریهٔ میمیه است و دیگری قصیدهٔ تائیه که قریب به هفتصد و پنجاه بیت میشود وبسیاری از حکما و فضلاء بر آن شروح نوشتهاند، بلکه بیشتر در شرح آن عاجز گشتهاند. جناب سید عارف میرسید علی همدانی هم شرحی موسوم به مشارب الاذواق بدان نگاشتهاند. غرض، از اکابر محققین موحد و از اماجد عارفین مجرد بوده است و نود سال عمر نموده است. وفاتش در سنهٔ ۶۳۲ از اشعار اوست:
اطلاعات
وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسمش باباعلی شاه ملقب به ابدال همانا از ابدال بوده. عاقلی دیوانه و کاملی فرزانه. با مولوی جامی معاصر بوده و ملاقات نموده. مولوی مذکور بنا بر اعتقاد به وی وقتی در نماز به او اقتدا کرده باباعلی شاه را حال متغیر شده به جای فاتحه این بیت خود را خوانده گریخت:
هوش مصنوعی: اسم او باباعلی شاه است که به ابدال معروف شده و از همین رو او را ابدال میخوانند. او فردی عاقل و در عین حال دیوانه و همچنین انسانی کامل و داناست. او همعصر مولوی جامی بوده و با او ملاقات کرده است. بر اساس اعتقادی که مولوی به او داشته، زمانی که در نماز به او اقتدا کرده، حالتی در باباعلی شاه تغییر کرده و به جای خواندن فاتحه، این شعر را خوانده و سپس گریخته است:
من رند بی سر و پا ز غم تو غم ندارم
ز غم تو آن چنانم که غم تو هم ندارم
هوش مصنوعی: من آدمی آزاد و بی قید و بند هستم و از غم تو غمگین نیستم، به حدی که حتی غم تو هم در وجود من اثری ندارد.