بخش ۱۷ - بندار رازی
اسمش خواجه کمال الدین و از اهل قهستان ری و صاحب اسماعیل بن عباد مربی وی. با مجد الدولهٔ دیلمی معاصر و در همهٔ فنون کمالات قادر. اشعار عربی و فارسی و دیلمی گفته و گوهر معانی به مشقت اندیشه سفته. ظهیر فاریابی که ازمعارف شعر است، او را مدیح سراست. غرض، فاضلی رفیع القدر و فرزانهای وسیع الصدر بوده. این چند بیت از اوست:
ازمرگ حذر کردن دو روز روا نیست
روزی که قضا باشد، روزی که قضا نیست
روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روانیست
٭٭٭
با بط میگفت ماهیای در تب و تاب
باشد که به جوی رفته باز آید آب
بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب
دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب
٭٭٭
تا تاجِ ولایت علی بر سرمی
هر روز ز روزِ رفته نیکوترمی
صد شکر که این که پیشوا، حیدرمی
از فضل خدا و پاکی مادرمی
بخش ۱۶ - انوری ابیوردی: حکیم اوحدالدین از فضلای زمان و از حکمای اوان خود بوده. ظهورش در انتهای ملک ملکشاه و ابتدای دولت سلطان سنجر سلجوقی بوده و مداحی آن سلطان را نموده. در طریق شعر و شاعری طرزی مرغوب و طوری مطلوب داشته و در این سیاق همت بر تتبع ابوالفرج رونی میگماشته. با رشید الدین وطواط و ادیب صابر و امیر معزی و جمعی از فصحایِ شعرای آن عهد معاصر بوده. ادیب را تمجید نموده. در فن ریاضی مهارت کلی حاصل کرده و مردم را به احکام وی وثوق بوده. حکم به طوفان بادی کرده و تخلف یافته و ابنای زمان برو شوریدند. گویند ظهور جنگیزخان را ما دل به آن حکم داشتند که طوفان وار باعث ویرانی دیار گردید. به هر صورت به اغوای حکیم سوزنی سمرقندی، فتوحی شاعر با وی کید کرده قطعه در هجو بلخ گفته و به نام حکیم شهرت داد. بلخیان از حکیم رنجیده و حکیم را از بلخ اخراج کردند. آخر یافتند که قطعه از فتوحی است و اکنون در دیوان حکیم مینویسند. غرض، احوال و اقوال او مشهور عالم است و اشعارش شاعران را مسلم. در تذکرهها اشعار حکیم مندرج است و دیوانش هم بسیار. اما چون فقیر بیشتر اشعاری که متضمن حقیقتی و نصیحتی است قلمی مینماید و از ابیات شاعرانه چشم میپوشد، از ضبط قصاید و مدایح معذور است. به چند بیتی حکیمانه از عالم نصایح و چند قطعه حاکی بر حکمت و موعظه و قناعت اکتفا کرده و العذر عِندالکرام مقبول. گویند در اواخر حال تائب شد. سلطان او را طلب کرده، حکیم نپذیرفت و این قطعه را که در صفت تجرد خود گفته و مطلعش این است. به سلطان فرستاد:بخش ۱۸ - باقی تبریزی علیه الرحمه: اسمش میر عبدالباقی. از فضلای زمان خود افضل، و از حکمای اوان خود اکمل. در نگارش خط ثلث مسلم بود وصیت کمالاتش در اقطار عالم و اسماع بنی آدم منتشر و با شاه عباس ماضی صفوی معاشر. در وقت بنیاد مسجد جامعِ جدیدِ عباسی شاه مغفور به جهت نوشتن کتابهٔ مسجد او را از بغداد به اصفهان طلبید. سید به سبب استغنای ذاتی قبول ننمود. ساکن بغداد و از عالم آزاد بود. بعد ازگرفتن بغداد او را به اصفهان آورده، کتابهٔ مسجد را نوشت. این بیت و دو رباعی از اوست:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسمش خواجه کمال الدین و از اهل قهستان ری و صاحب اسماعیل بن عباد مربی وی. با مجد الدولهٔ دیلمی معاصر و در همهٔ فنون کمالات قادر. اشعار عربی و فارسی و دیلمی گفته و گوهر معانی به مشقت اندیشه سفته. ظهیر فاریابی که ازمعارف شعر است، او را مدیح سراست. غرض، فاضلی رفیع القدر و فرزانهای وسیع الصدر بوده. این چند بیت از اوست:
هوش مصنوعی: خواجه کمال الدین اهل قهستان ری بود و استادش اسماعیل بن عباد نام داشت. او همعصر مجد الدوله دیلمی بود و در تمام زمینههای علمی و ادبی مهارت داشت. اشعار عربی، فارسی و دیلمی سروده و معانی عمیق را با دقت و تلاش قابل توجهی درک کرده است. ظهیر فاریابی که یکی از آگاهان شعر به حساب میآید، او را ستایش کرده است. به طور کلی، او فردی دانشمند و با فراستی وسیع بوده است. در ادامه، چند بیت از اشعار او ارائه شده است.
ازمرگ حذر کردن دو روز روا نیست
روزی که قضا باشد، روزی که قضا نیست
هوش مصنوعی: دو روز به دوری از مرگ جایز نیست؛ روزی که مقدر شده، روزی که مقدر نشده.
روزی که قضا باشد کوشش نکند سود
روزی که قضا نیست در آن مرگ روانیست
هوش مصنوعی: در روزی که سرنوشت تعیین شده است، نباید تلاشی کرد چون فایدهای ندارد، و در روزهایی که سرنوشت مشخص نیست، مرگ در کمین است.
با بط میگفت ماهیای در تب و تاب
باشد که به جوی رفته باز آید آب
هوش مصنوعی: با ماجرایی که بط دارد، میگوید ماهیای وجود دارد که در حال شدت و شوقی است و به جریان آبی رفته و دوباره برمیگردد.
بط گفت چو من قدید گشتم تو کباب
دنیا پس مرگ ما چه دریا چه سراب
هوش مصنوعی: بط گفت وقتی من بزرگ شدم، تو به کباب دنیا تبدیل میشوی. پس بعد از مرگ ما، چه دریا باشد و چه سراب، اهمیت چندانی ندارد.
تا تاجِ ولایت علی بر سرمی
هر روز ز روزِ رفته نیکوترمی
هوش مصنوعی: هر روز که بر سرم تاج رهبری علی قرار میگیرد، به خاطر روزهای گذشته احساس بهتری دارم.
صد شکر که این که پیشوا، حیدرمی
از فضل خدا و پاکی مادرمی
هوش مصنوعی: سپاس بسیار که این پیشوای بزرگ، حیدر، از نعمتهای الهی و پاکی مادرش برخوردار است.