بخش ۹ - ابایزید بسطامی قُدِّسَ سِرُّه
آن جناب، از معارف عارفین و نام شریفش طیفور بن عیسی است. مرید و سقای سرای حضرت امام الصامت و الناطق امام جعفر بن محمد الصادق بوده و صد و دوازده پیر را نیز خدمت نموده. مشایخ طریقت وی را به بزرگواری ستودهاند و در حق او سخنان بسیار فرمودهاند. قال شیخ جنید البغدادی رحمة اللّه علیه: کان ابویزیدَ فِیْنا کالبَدْرِ بَیْنَ النُّجومِ وکالجِبْرئیلِ بَیْنَ المَلائکةِ. اَیْضاً قالَ اِنْتِهائُنا ابتِداءٌ هذا الخُراسانی. شیخ ابوسعید ابوالخیر گوید: هیجده هزار عالم پر از بایزید میبینیم و بایزید در میان نه. مادر آن جناب گفته است که در وقت حمل او چون لقمه در دهان نهادمی که در آن شبهه داشتمی طیفور در شکم من طپیدی تا آن لقمه دفع شدی.
گویند در راه حج در هر چند گام، دو رکعت نماز گذاشتی تا پس از دوازده سال آن راه به اتمام رسیدی. وقتی شیخ ذوالنّون مصری به اوپیغام فرستاد که همه شب در بادیه می خسبی و به راحت مشغولی و قافله درگذشت، وی جواب فرمود که مرد تمام، آن باشد که همه شب بخسبد و چون بامداد شود پیش از همه به منزل رسیده باشد. گویند در راه حج، راحلهٔوی شتری بود. صاحب شتر از گرانی بار شکایت کرد. شیخ فرمود: نیکو نظر کن. آن مرد دید که بار بر شتر نیست و به قدر وجبی بر بالای شتر ایستاده است. متحیر گردید و به لابه درآمد. شیخ فرمود که سبحان اللّه، اگر حال خود نهان داریم ما را ملامت کنند و اگر پیدا کنیم تاب دیدن نیاورند. مدت سی سال در بادیهٔ شام میگشت و دوازده سال بر نهج شریعت مقدسه ریاضت میکشید تا رسید به آنچه رسید. کرامات و حالات آن جناب بی شمار است. در تذکرة الاولیا مشروح است. مدت عمر شریفش نود سال بوده و در سنهٔ ۲۶۱ رحلت نموده، مرقدش در بسطام معروف خواص و عوام است.
تیمّناً این رباعیات از او نوشته شد:
٭٭٭
٭٭٭
٭٭٭
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.