اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نامش ملاشاه و عارفی است آگاه. بعد از مجالست بسیار با عرفا و فضلا طالب خدمت پیری کامل و شیخی واصل شد. به رهنمایی هادی سبیل سعادت و عنایت و قاید طریق رشد و هدایت در لاهور به خدمت میان شاه میرلاهوری از سلسلهٔ قادریه رسید. چهار ماه در کمال ادب و نهایت طلب بر آستانش معتکف بود و به وی التفاتی از گلزار توجهش نشنود. آخرالامر گفت ای بدخشانی خارهٔ خود را لعل ساختی و در کورهٔ امتحان گداختی. برخیز و غسلی کرده بیا تا صحبتی بداریم. وی غسلی کرده، باز آمد. اجازهٔ ذکر خفی گرفت و بدان متوجه شد، در اندک وقتی ترقی کلی در احوالش ظاهر شد. بعد از رحلت شیخ خویش، در کشمیر توقف کرد. در دامن کوه ماران در مقابل تخت سلیمان باغی و خانقاهی بنا نمود. بالاخره در زمان دولت شاه جهان علمای دهلی او را تکفیر نمودندو مطعون ساختند و لوای قتلش برافراختند. شاه جهان فتوی علما را گرفته به منزل وی رفته با او صحبت داشت. همت بر ارادتش گماشت. علما گفتند که او شاه را مسحور نموده است. به حکم شریعت خونش هدر و قاتلش را اجری جزیل و ثوابی جمیل است. هر که به حجرهٔ وی رفته، نظرش بر او افتاده اللّه گفته، روی بر خاک نهاده. غرض، پنجاه هزار بیت دیوان دارد. مثنویات بسیار و غزلیات بی شمار. ولیکن رعایت بحور و قرافی را چنانکه باید ننموده است. وفاتش در سنهٔ ۱۰۷۲. از اوست:
هوش مصنوعی: ملاشاه شخصی با دانش و عارف است که بعد از گذراندن زمان زیادی در کنار عرفا و دانشمندان، به دنبال راهنمایی از یک پیر کامل و استاد واقعی بود. با هدایت فردی که او را به سمت سعادت راهنمایی کرد، به خدمت میان شاه، عارفی از سلسله قادریه، در لاهور رسید. او چهار ماه با نهایت ادب و تلاش در برابر استاد خود ماند، اما توجهی از او دریافت نکرد. در نهایت، استاد به او گفت که باید خود را بسازد و برای گفتگویی آماده شود. ملاشاه پس از غسل، آماده شد و اجازه ذکر گرفت که به این کار مشغول شد و به زودی در احوالش تغییرات چشمگیری رخ داد. پس از وفات استادش، در کشمیر ماند و در دامن کوه ماران باغ و خانقاهی ساخت. پس از مدتی، علما در دهلی او را مورد انتقاد قرار دادند و فتوی به قتلش صادر کردند. شاه جهان به منزل او رفت و خواست با او صحبت کند و در برابر او احترام گذاشت. برخی از علما گفتند که او شاه را تحت تاثیر قرار داده و طبق شریعت، خونش هدر است. هر کسی که به او نزدیک میشد، با شنیدن نام خدا به خاک میافتاد. ملاشاه دارای پنجاه هزار بیت شعر، مثنویات و غزلیات زیادی بود، البته به درستی وزن و قافیهها را رعایت نکرد. او در سال ۱۰۷۲ وفات یافت.
ای بی خبر از یک نگه رحمت ما
تا چند همی خصومت و زحمت ما
هوش مصنوعی: ای کسی که از نگاه محبتآمیز ما بیاطلاع هستی، تا کی میخواهی با ما دشمنی و زحمت ایجاد کنی؟
چندی دیدی نتیجهٔ صحبت غیر
یک بار ببین نتیجهٔ صحبت ما
هوش مصنوعی: مدتی است که نتیجهٔ گفتگو با دیگران را مشاهده کردی، حالا یک بار هم نتیجهٔ گفتگو با ما را ببین.
در مدرسه آنچه صحبت یاران است
در صومعه آنچه بر گرفتاران است
هوش مصنوعی: در مدرسه، گفتگوهای دوستان و یاران است، اما در صومعه، آنچه که برای گرفتاران و دردمندان پیش میآید، مورد بحث قرار میگیرد.
زان گاه که مهر تو گزیدم دیدم
کاینها همه کارهای بیکاران است
هوش مصنوعی: از آن زمان که عشق تو را انتخاب کردم، متوجه شدم که همه این کارها، کارهای افرادی است که بیهدف و بیفعالیت هستند.
مایی و منی ما چو از کار افتاد
این هستی ما به گوشهای خوار افتاد
هوش مصنوعی: وقتی که ما و تو از هم جدا شویم و کاراییمان را از دست بدهیم، وجود ما در گوشهای بیارزش و ذلیل خواهد شد.
ما را چو زخود ساخت ز ما هیچ نماند
مانند سگی که در نمک زار افتاد
هوش مصنوعی: وقتی که ما را از خودمان ساختند، دیگر هیچ چیز از ما باقی نماند، مانند سگی که به نمکزار افتاده و همهٔ وجودش از بین رفته است.
آخر یابد هرکه ز صدقش جوید
تخمی که بجا فتاد آخر روید
هوش مصنوعی: هر کسی که با صداقت و نیت پاک اقدام کند، در نهایت به نتیجه مطلوب خواهد رسید و تلاشهای او نتیجه خواهد داد.
گویند که هر که یافت حرفی نزند
نی نی غلط است هرکه یابد گوید
هوش مصنوعی: میگویند هر کس چیزی پیدا کند، سکوت نمیکند؛ اما این اشتباه است، چون هر کس چیزی پیدا کند، صحبت میکند.
دریا چو رود خس نرود پس چه کند
پس با دریای بی کران خس چه کند
هوش مصنوعی: دریا همانند یک رود کوچک نمیتواند خود را نشان دهد. بنابراین، در کنار اقیانوس بیپایان، سرنوشت آن چیست و چگونه میتواند با بزرگی اقیانوس مقابله کند؟
عرفان سرّیست بایدش پوشیدن
میپوشم لیک مشک را کس چه کند
هوش مصنوعی: عرفان یک راز عمیق است که باید به گونهای پنهان شود. من آن را میپوشم، اما هیچکس نمیتواند با مشک (نرمش و لطافت) آن را درک کند.
آن را که به ماست بر سر ایمان جنگ
او مؤمن و ز ایمان من او را صد ننگ
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که فردی که به ما یا به ماست حفاظت و ایمان دارد، در واقع درگیر جنگی است و با این وجود، او خود را مؤمن میداند. اما من، او را به خاطر ایمانش به نوعی ننگین میدانم. به طور کلی، این متن به تضاد و تعارض در ایمان و اعتبار اشاره دارد.
مؤمن نشود تا نشمارد یکسان
با بانگ نماز بانگ ناقوس فرنگ
هوش مصنوعی: انسان مؤمن زمانی به ایمان واقعی دست نمییابد که صدای اذان و ناقوس، هر دو را یکسان بداند و به هر دو به یک چشم بنگرد. این بدان معناست که باید به هر دو ندا احترام بگذارد و درک کند که هر پیام و دعوتی برای خود معنایی دارد.
تا می نکنی ز معرفت شیرین کام
حاصل نشود کام تو از نقل کلام
هوش مصنوعی: به شیرینی و لذت درک و شناخت نرسیدهای، مگر اینکه ابتدا از معرفت بهرهمند شوی. بدون این شناخت، نمیتوانی از گفتار و سخنان دیگران به خوبی لذت ببری.
حلوا حلوا اگر بگویی صد سال
از گفتن حلوا نشود شیرین کام
هوش مصنوعی: اگر به کسی بگویی که حلوای خوشمزهای هست، این تنها صحبت کردن است و در واقع تأثیری ندارد. تا زمانی که واقعا حلوایی وجود نداشته باشد، هیچ کس طعمی از شیرینی آن نخواهد چشید.
شک نیست که اسم با مسما ماییم
مفهوم تمام زشت و زیبا ماییم
هوش مصنوعی: ما بهطور قطع نام و معنی یکسانی هستیم، تجلی تمام صفات زشت و زیبا میباشیم.
گر گفت کسی به ما بدی رنجه نهایم
چون ما صدق تمام اشیا ماییم
هوش مصنوعی: اگر کسی به ما بدی کند، ما ناراحت نمیشویم، زیرا ما حقیقت و صداقت کامل همه چیز را در خود داریم.
از بستگی خویش اگر واگردی
بر وارسی خویش مهیا گردی
هوش مصنوعی: اگر از وابستگیهای خود جدا شوی، برای بررسی خود آماده خواهی بود.
واگرد به گرد خویش مانند حباب
تا واگردی ز خویش و دریا گردی
هوش مصنوعی: اگر مانند حباب به دور خود بچرخید، تا زمانی که از خود و زندگی واقعیتان دور نشوید، در نهایت به دریا و زندگی واقعی خواهید رسید.