گنجور

بخش ۸۳ - شرف مُنیَری قُدِّسَ سِرُّه

وهُوَ شیخ شرف الدین احمد بن شیخ بلخی منیری. مُنیر به ضم میم به نون زده و فتح یا و را، قصبه‌ایست از مضافات بِنگاله، غرض، شیخ از معارف اهل کمال و از اعاظم عرفای با افضال بوده. مکاتیبش که به مخلصان خود نوشته معروف و مشهور است و فقیر تمام آن را دیده و بعد از مکاتیب شیخ احمد سرهندی ملقب به مجدد الف ثانی، که ازمعارف مشایخ نقشبندیه است بر سایر مکاتیب برگزیده. مطالب خوب و حقایق مرغوب در آنها مندرج است. کتابی نیز به نظر رسید شرفنامه نام در بیان لغات همانا از آن جناب است. یا مریدی به نام او نوشته است و نام آن در این مصرع موزون است: شرفنامهٔ احمد منیری.

این بیت و رباعی از اوست:

گر سلسلهٔ زلفت در دور چنان پیچد
در پیچِ نماز خود دوزخ به دعا خواهم
رباعی
روی سیه و موی سفید آوردم
چشمی گریان، قدی چو بید آوردم
چون خود گفتی که ناامیدی کفر است
فرمان تو بردم و امید آوردم
بخش ۸۲ - شاه سنجان خوافی: نامش رکن الدین محمودو مرید جناب خواجه مودود. چون از اهل سنجان مِنْتوابع خواف خراسان است از پیر طریقت خود خواجه مودود چشتی، شاه سنجان لقب یافت و به این لقب معروف شد. به هر حال از سالکین مسلک طریق و از واصلین منزل تحقیق و زبدهٔ موحدین و قُدوهٔ مجردین. طالب صحبت اولیا و راغبِ خدمت اصفیا بوده. عارفی متورع و زاهد و عاشقی متذکر و عابد. اغلب معاصرانش را با وی ارادت و از صحبتش در زمرهٔ اهل سعادت. مرقدش در قریهٔ بالچ مِنْتوابع تربت حیدریه ووفاتش در سنهٔ ۵۹۹ اتفاق افتاده و اغلب اشعارش رباعی و در رباعی گفتن ساعی بوده است:بخش ۸۴ - شمس سیستانی علیه الرّحمة: وهُوَ شمس الدین محمد السگزی. چون اصلش از سیستان است، سگزی خوانندش. زیرا که اهل آن ولایت را به این نام خوانندو سجزی معرب آن است. وی از فضلای زمان خود بوده. کتب متعدده تألیف فرموده. من جمله کتاب مجمع البحرین و با ملک تاج الدین معاصر و زبان بیان از اوصافش قاصر، در مواعظ و تذکیر بی عدیل و نظیر، جامع علم ظاهر و باطن بود و جمعی را تربیت نموده. ملک تاج الدین به وی اخلاص داشته. این دو رباعی از اوست. رباعی اول در نصیحت ملک مذکور است:

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وهُوَ شیخ شرف الدین احمد بن شیخ بلخی منیری. مُنیر به ضم میم به نون زده و فتح یا و را، قصبه‌ایست از مضافات بِنگاله، غرض، شیخ از معارف اهل کمال و از اعاظم عرفای با افضال بوده. مکاتیبش که به مخلصان خود نوشته معروف و مشهور است و فقیر تمام آن را دیده و بعد از مکاتیب شیخ احمد سرهندی ملقب به مجدد الف ثانی، که ازمعارف مشایخ نقشبندیه است بر سایر مکاتیب برگزیده. مطالب خوب و حقایق مرغوب در آنها مندرج است. کتابی نیز به نظر رسید شرفنامه نام در بیان لغات همانا از آن جناب است. یا مریدی به نام او نوشته است و نام آن در این مصرع موزون است: شرفنامهٔ احمد منیری.
هوش مصنوعی: شیخ شرف الدین احمد بن شیخ بلخی منیری، حاکی از گوهره‌ای است که به فرهنگ و عرفان توجه زیادی داشته و از بزرگان عارفان به شمار می‌رود. او در یک منطقه به نام منیر در بنگاله زندگی می‌کرده و مکاتبی که به پیروانش نوشته، شهرت خاصی دارد. این نامه‌ها پس از مکاتب شیخ احمد سرهندی، که معروف به مجدد الف ثانی است، از دیگر مکاتبی که در عرفان نقشبندیه وجود دارد، انتخاب شده و در آن‌ها حقایق عمیق و ارزشمندی گنجانده شده است. همچنین، کتابی به نام "شرفنامه" در ارتباط با لغات نیز به او نسبت داده می‌شود که احتمالاً نوشته یکی از مریدانش است و در شعر به آن اشاره شده است.
گر سلسلهٔ زلفت در دور چنان پیچد
در پیچِ نماز خود دوزخ به دعا خواهم
هوش مصنوعی: اگر زلف‌های تو به اندازه‌ای در دور بپیچد که شبیه پیچ و تاب‌های نماز شود، من در دعا کردن از خداوند می‌خواهم که مرا به جهنم ببرد.
روی سیه و موی سفید آوردم
چشمی گریان، قدی چو بید آوردم
هوش مصنوعی: چهره‌ای تیره و موی سفیدی دارم، چشمی پر از اشک دارم و قدی بلند مثل بید.
چون خود گفتی که ناامیدی کفر است
فرمان تو بردم و امید آوردم
هوش مصنوعی: تو خود گفتی که ناامیدی گناه است، پس از دستورت پیروی کردم و امید را در دل خود زنده کردم.