اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابومحمد نام داشت و پدرش ابی نصر بقلی بوده و خود به شیخ شطاح معروف گشته. مولد آن جناب شهر فسا از توابع شیراز و جامع علوم صوری و معنوی و فارس میدان حقیقت و مجاز است. آن جناب را درعلوم، پایگاه عالی بود و رسالات حقایق آیات ظاهر فرمود. تفسیر عرایس و کتاب الانوار فی کشف الاسرار و شطحیات عربی و فارسی و غیره دارند. مسافرت بسیار کرده با شیخ ابونجیب سهروردی مدتها به سرآورد. خرقه از سراج الدین محمود بن خلیفة بن عبدالسلم بن احمد پوشیده. صاحب فتوحات گفته است که وی عمری در مکه مجاور بوده و در استغراق و حال، فریاد و بانگ میکرد. چنانکه اهل طواف را مشوش میداشت و غالب، طواف وی بر بام حرم بود و حال وی صادق، یعنی تکلف نمیفرمود. مدت پنجاه سال در جامع عتیق شیراز وعظ میفرمود و در حال غلبهٔ وجد از وی سخنان بلند که هرکس فهم آن نداشت، ظهور مینمود. مجملاً در سنهٔ ۶۰۶ فوت یافت و مزارش معروف است. از اوست:
هوش مصنوعی: ابومحمد، که همچنین به نام شیخ شطاح شناخته میشود، فرزند ابی نصر بقلی است. او در شهر فسا واقع در ناحیه شیراز به دنیا آمده و فردی برجسته در علوم مختلف، اعم از ظاهری و باطنی بوده است. در زمینه علم و دانش، جایگاه بسیار بالایی داشت و آثار مهمی از خود بهجا گذاشته است، از جمله تفسیر عرایس و کتابهای مختلف در زمینه کشف اسرار و شطحیات به زبانهای عربی و فارسی. او سفرهای زیادی انجام داد و مدتی را با شیخ ابونجیب سهروردی گذراند. او همچنین خرقهای از سراج الدین محمود بن خلیفه به تن داشت. صاحب فتوحات نوشته است که بسیاری از عمرش را در مکه گذرانده و در حالاتی خاص پرشور فریاد میزد که توجه اهل طواف را جلب میکرد. وی معمولاً بر بام حرم طواف میکرد و حالت او در آن هنگام غیرقابل بیان و واقعی بود. به مدت پنجاه سال در جامع عتیق شیراز وعظ میکرد و درحالیکه غرق در حال خود بود، کلماتی پرفروغ بیان مینمود که شاید فهم آنها برای بسیاری دشوار بود. او در سال 606 هجری فوت کرد و مزارش معروف است.
اگر آهی کشم صحرا بسوزم
جهان را جمله سر تا پا بسوزم
هوش مصنوعی: اگر آهی بکشید، مانند آتش سوزانندهای خواهد بود که میتواند بیابان را در آتش بکشد و در واقع تمام جهان را از پای بیندازد.
بسوزم عالم ار کارم نسازی
چه فرمایی بسازی یا بسوزم
هوش مصنوعی: اگر تو به من کمک نکنی و راهم را درست نخواهی کنی، چه میخواهی؟ آیا میخواهی که بسازم یا بسوزم؟
دل داغ تو دارد ار نه بفروختمی
در دیده تویی اگر نه بردوختمی
هوش مصنوعی: دل من به خاطر تو داغ و غمگین است. اگر نبود، چشمانت را نمیفروختم و اگر نه، در آتش عشق تو خود را نمیسوزاندم.
جان منزل تست، ورنه روزی صدبار
در پیش تو چون سپند برسوختمی
هوش مصنوعی: زندگی و وجود من وابسته به توست، وگرنه روزی هزار بار در حضورت مثل آتش شعلهور میشوم.
گر دست بر آن زلف نگون اندازی
زهاد به صومعه به خون اندازی
هوش مصنوعی: اگر دستانت را بر آن زلف پریشان بگذاری، عابدان (زاهدان) را به خون خواهی نشاند در صومعه.
ور عکس جمال خود برون اندازی
بتها به سجود سرنگون اندازی
هوش مصنوعی: اگر تصویر زیباییات را بیرون بیاوری، بتها به احترام و سجده بر زمین خواهند افتاد.
تا چند سخن تراشی ورنده زنی
تا کی به هدف تیر پراکنده زنی
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در حال گفتن سخنان بیهوده هستی و چقدر در هدف زدن تیر و کشتن به این شکل ادامه میدهی؟
گر یک سبق از علم خموشی دانی
بسیار بدین گفت و شنو خنده زنی
هوش مصنوعی: اگر یک لحظه به سکوت و دانشی که در آن نهفته است فکر کنی، از این گفتار بسیار خوب و شادی که به همراه دارد، خنده بر لبانت خواهد آمد.
زنهار درآن کوش که باشی پیوست
مقبول کسان گرت برآید از دست
هوش مصنوعی: مواظب باش در تلاشت باشی که همیشه مورد قبول دیگران باشی، اگر خواستهای از دستت برآید.
مگذار که افتی از نظر، مردان را
هرچیز که از طاق دل افتاد شکست
هوش مصنوعی: اجازه نده که از نظر دور شوی، زیرا مردان از هر چیزی که بر دلشان سنگینی کند، احساس شکست میکنند.