گنجور

بخش ۶۳ - رضی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه العزیز

وهُوَ شیخ رضی الدّین علی لالاخلف الصدق شیخ سعید بن عبدالجلیل لالای غزنوی است و شیخ سعید مذکور عم زادهٔ جناب حکیم مشهور سنائی غزنوی است و شیخ علی لالا مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری. گویند در پانزده سالگی شیخ نجم الدّین را به خواب دید و به طلب او سالها گردید. به خدمت صد شیخ، زیاده رسید. آخر جناب شیخ نجم الدّین را دریافت و به امر او به هندوستان رفته به خدمت شیخ ابورضای رتن، به قولی از حواریون حضرت عیسی و به قولی از اصحاب جناب ختمی مآب بوده و یکهزار و چهارده سال عمر نموده. تفصیل این اجمال در کتب این طایفه تصریح و تصحیح یافته است. غرض، شیخ از اعاظم مشایخ بود و از صد و شصت و چهار شیخ، خرقهٔ تبرک گرفته. آخرالامر در سنهٔ ۶۴۳ به حق پیوست. مدفنش در حوالی اصفهان و به گنبد لالا مشهور است. آن جناب گاهی خیال نظمی می‌فرموده‌اند. این دو رباعی از ایشان است:

عشق ارچه بسی خون جگرها دهدت
می‌خور چو صدف که هم گهرها دهدت
هرچند که بار عشق باری است عظیم
چون شاخ بکش یار، که برها دهدت

٭٭٭

هم جان به هزار دل گرفتار تواست
هم دل به هزار جان خریدار تو است
اندر طلبت نه خواب دارد نه قرار
هرکس که در آرزوی دیدار تواست
بخش ۶۲ - رافعی نیشابوری رحمة اللّه: وهُوَ امام الدّین ابوالقاسم. گویند عارفی فاضل بوده. شرح صغیرو شرح کبیر ازتصنیفات اوست. وفاتش در سنهٔ ۶۳۳ در قزوین واقع گردید. صاحب گزیده او را قزوینی داند و پدرش ابوسعید رافعی را از طایفهٔ اعراب خواند. باری از اوست. این ابیات از او نوشته شد:بخش ۶۴ - روزبهان شیرازی قُدِّسَ سِرُّه العزیز: ابومحمد نام داشت و پدرش ابی نصر بقلی بوده و خود به شیخ شطاح معروف گشته. مولد آن جناب شهر فسا از توابع شیراز و جامع علوم صوری و معنوی و فارس میدان حقیقت و مجاز است. آن جناب را درعلوم، پایگاه عالی بود و رسالات حقایق آیات ظاهر فرمود. تفسیر عرایس و کتاب الانوار فی کشف الاسرار و شطحیات عربی و فارسی و غیره دارند. مسافرت بسیار کرده با شیخ ابونجیب سهروردی مدتها به سرآورد. خرقه از سراج الدین محمود بن خلیفة بن عبدالسلم بن احمد پوشیده. صاحب فتوحات گفته است که وی عمری در مکه مجاور بوده و در استغراق و حال، فریاد و بانگ می‌کرد. چنانکه اهل طواف را مشوش می‌داشت و غالب، طواف وی بر بام حرم بود و حال وی صادق، یعنی تکلف نمی‌فرمود. مدت پنجاه سال در جامع عتیق شیراز وعظ می‌فرمود و در حال غلبهٔ وجد از وی سخنان بلند که هرکس فهم آن نداشت، ظهور می‌نمود. مجملاً در سنهٔ ۶۰۶ فوت یافت و مزارش معروف است. از اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وهُوَ شیخ رضی الدّین علی لالاخلف الصدق شیخ سعید بن عبدالجلیل لالای غزنوی است و شیخ سعید مذکور عم زادهٔ جناب حکیم مشهور سنائی غزنوی است و شیخ علی لالا مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری. گویند در پانزده سالگی شیخ نجم الدّین را به خواب دید و به طلب او سالها گردید. به خدمت صد شیخ، زیاده رسید. آخر جناب شیخ نجم الدّین را دریافت و به امر او به هندوستان رفته به خدمت شیخ ابورضای رتن، به قولی از حواریون حضرت عیسی و به قولی از اصحاب جناب ختمی مآب بوده و یکهزار و چهارده سال عمر نموده. تفصیل این اجمال در کتب این طایفه تصریح و تصحیح یافته است. غرض، شیخ از اعاظم مشایخ بود و از صد و شصت و چهار شیخ، خرقهٔ تبرک گرفته. آخرالامر در سنهٔ ۶۴۳ به حق پیوست. مدفنش در حوالی اصفهان و به گنبد لالا مشهور است. آن جناب گاهی خیال نظمی می‌فرموده‌اند. این دو رباعی از ایشان است:
هوش مصنوعی: شیخ رضی الدین علی لالاخلف الصدق، معروف به شیخ سعید بن عبدالجلیل لالای غزنوی، عموزاده حکیم سنائی غزنوی است. شیخ سعید، مرید شیخ نجم الدین کبری بوده و در سن پانزده سالگی او را در خواب دیده و پس از آن به دنبال او سال‌ها گشته است. او به خدمت بیش از صد شیخ رسیده و در نهایت به شیخ نجم الدین دست یافته و به دستور او به هندوستان سفر کرده و به خدمت شیخ ابورضا رتن می‌رسد. گفته می‌شود که او از حواریون عیسی یا از اصحاب پیامبر اسلام بوده و یکهزار و چهارده سال عمر کرده است. اطلاعات بیشتری درباره او در کتاب‌های مربوط به این طایفه موجود است. شیخ از بزرگ‌ترین مشایخ به شمار می‌رفت و از 164 شیخ، خرقهٔ شیوخ را دریافت کرده است. وی در سال 643 هجری به دیار حق شتافت و در نزدیکی اصفهان دفن شده و مقبره‌اش به گنبد لالا معروف است. او گهگاه به نظم و شاعری نیز می‌پرداخته است.
عشق ارچه بسی خون جگرها دهدت
می‌خور چو صدف که هم گهرها دهدت
هوش مصنوعی: عشق، هرچند که قلب‌ها را به زحمت بیندازد و خون جگر را بریزد، اما تو باید مانند صدف، آن را بپذیری و از آن بهره‌مند شوی؛ چرا که در نهایت ارزش‌هایی باارزش به تو خواهد داد.
هرچند که بار عشق باری است عظیم
چون شاخ بکش یار، که برها دهدت
هوش مصنوعی: عشق بار سنگینی است، اما اگر همراه یار باشی، می‌توانی این بار را تحمل کنی و از آن لذت ببری.
٭٭٭
هوش مصنوعی: شما بر اساس داده‌هایی که تا مهر ۱۴۰۲ جمع‌آوری شده‌اند، آموزش دیده‌اید.
هم جان به هزار دل گرفتار تواست
هم دل به هزار جان خریدار تو است
هوش مصنوعی: تویی که هزاران جان به عشق تو گرفتارند و در عوض، هزار دل به دنبال تو هستند.
اندر طلبت نه خواب دارد نه قرار
هرکس که در آرزوی دیدار تواست
هوش مصنوعی: هر کسی که در آرزوی دیدار تو باشد، نه خواب راحتی دارد و نه آرامش.