گنجور

بخش ۵۶ - خلیل طالقانی قُدِّسَ سِرُّه

از افاضل روزگار و از عرفای والامقدار بوده. خدمت بسیاری از مشایخ طبقهٔ صوفیه را نموده. در سنهٔ خمسین در اصفهان زاویه نشین گردید و سی سال به انزوا گذرانید. اوقات خود را تبعیض کرده، سهمی را به ذکر و فکر و عبادات و ریاضات مشغول نموده و سهمی را مصروف کتابت کتب علمیه و در نهایت حسن خط قریب به هفتاد جلد کتاب به خط خود بر طلبهٔ علوم وقف فرموده. رسالهٔ زاد السبیل در آداب السّلوک و رساله در علم مناظر و مرایا نوشته و متن کافیه ابن حاجب را در کمال بلاغت به فارسی منظوم فرموده، غرض، از کاملین بود و این رباعی از اوست:

ای شوخ بیا در دل درویش نشین
ای کان نمک بر جگر ریش نشین
در هجر تو دامنم گلستان شده است
یک دم به کنار کشتهٔ خویش نشین

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از افاضل روزگار و از عرفای والامقدار بوده. خدمت بسیاری از مشایخ طبقهٔ صوفیه را نموده. در سنهٔ خمسین در اصفهان زاویه نشین گردید و سی سال به انزوا گذرانید. اوقات خود را تبعیض کرده، سهمی را به ذکر و فکر و عبادات و ریاضات مشغول نموده و سهمی را مصروف کتابت کتب علمیه و در نهایت حسن خط قریب به هفتاد جلد کتاب به خط خود بر طلبهٔ علوم وقف فرموده. رسالهٔ زاد السبیل در آداب السّلوک و رساله در علم مناظر و مرایا نوشته و متن کافیه ابن حاجب را در کمال بلاغت به فارسی منظوم فرموده، غرض، از کاملین بود و این رباعی از اوست:
هوش مصنوعی: او از بزرگان زمان خود و عارفان بزرگ بوده است. او خدمات زیادی به مشایخ صوفی انجام داده است. در سال پنجاه به اصفهان رفت و در طول سی سال به تنهایی زندگی کرد. او اوقات خود را تقسیم کرده و بخشی را به ذکر و تفکر و عبادت و ریاضت اختصاص داده و بخشی دیگر را به نوشتن کتاب‌های علمی پرداخته است. در این مدت نزدیک به هفتاد جلد کتاب با خط خود بر طلبه‌های علوم وقف کرده است. همچنین، رساله‌ای درباره آداب سلوک و رساله‌ای در علم مناظر و مرایا نوشته و متن کافیه ابن حاجب را با بلاغت به فارسی شعر کرده است. او از افراد کامل بود و این رباعی به او نسبت داده می‌شود.
ای شوخ بیا در دل درویش نشین
ای کان نمک بر جگر ریش نشین
هوش مصنوعی: ای بازیگوش، بیا و در دل درویش جایگاهت را پیدا کن، همچون نمک بر زخم دل او بنشین.
در هجر تو دامنم گلستان شده است
یک دم به کنار کشتهٔ خویش نشین
هوش مصنوعی: در دوری تو، زندگی‌ام پر از زیبایی و شادی شده است. هر لحظه کنار یارم بنشین و از این خوشی بهره‌مند شوم.