گنجور

بخش ۲۲ - ایزدی یزدی

از متأخّرین و از طبقات سالکین در زمان سلطنت اکبر شاه هندی به هندوستان رفته و خدمت جمعی از کاملین رسیده و هم در آنجا فوت شد. این دو رباعی از اوست:

رباعی
بر نیک وبد جهان پر درد و دریغ
گه خنده کنم چو برق و گه گریه چو میغ
غیر از لب ساغر و دم صبح مرا
لبها لب مار گشت و دمها دم تیغ

٭٭٭

ای ساقی بادهٔ محبت جامی
وی قاصد غمزهٔ بتان پیغامی
تا کی هدف تیر تغافل باشیم
قهری، لطفی، تبسمی، دشنامی
بخش ۲۱ - ابوعلی رودباری قُدِّسَ سِرُّه: آن جناب شیخ احمدبن محمد ابن قاسم بن منصور و ارادتش به جناب شیخ ابوالقاسم جنید بغدادی مشهور است. از قدمای مشایخ و از علمای راسخ است. شیخ ابوعلی کاتب که از کبار متقدمین و محققین است، اخلاص و عقیدت او پذیرفته ودر شأن او گفته که مارَأَیْتُ أجْمَعَ لِعِلْمِ الشَّرِیْعَةِ و الطَّرِیقَةِ و الْحَقِیقَةِ مِنْأبی عَلیّ الرّودباری، غرض، وفاتش در سنهٔ سیصد و بیست و یک و از آن جناب است:بخش ۲۳ - انسی جنابذی: نام شریفش سید قطب الدین میرحاج واز فرزند زادگان جناب شاه نعمت اللّه ولی است. سیدی عزلت گزین و سالکی خلوت نشین، معاصر سلطان حسین بایقرا بوده و به روزی مقدری قناعت می‌نموده. سلطان امیر علیشیر وزیر بی نظیر او و عارف نامی، مولانا جامی به منزل او رفته، تکلفات و تعارفات ایشان را نپذیرفته صحبتی داشتند و لوای مراجعت افراشتند. بعضی از اشعار آن جناب در مجالس النفایس امیر علیشیر ضبط و بعضی در آتشکده ثبت است. هم در هرات وفات یافت. از اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از متأخّرین و از طبقات سالکین در زمان سلطنت اکبر شاه هندی به هندوستان رفته و خدمت جمعی از کاملین رسیده و هم در آنجا فوت شد. این دو رباعی از اوست:
هوش مصنوعی: در دوره‌ی سلطنت اکبر شاه هندی، برخی افراد از نسل‌های بعدی به هندوستان سفر کرده و به جمعی از اهل کمال پیوستند و در همانجا فوت کردند. همچنین، دو رباعی از او وجود دارد:
بر نیک وبد جهان پر درد و دریغ
گه خنده کنم چو برق و گه گریه چو میغ
هوش مصنوعی: در این دنیا که پر از مشکلات و درد است، گاهی با شادی و خنده همچون رعد و برق ظاهر می‌شوم و گاهی با غم و اندوه همچون ابر، اشک می‌ریزم.
غیر از لب ساغر و دم صبح مرا
لبها لب مار گشت و دمها دم تیغ
هوش مصنوعی: غیر از لذت نوشیدن و زیبایی صبح، بقیه چیزها برایم مانند زهر مار و تیزی تیغ شده است.
ای ساقی بادهٔ محبت جامی
وی قاصد غمزهٔ بتان پیغامی
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهٔ عشق را به من بده و ای پیام‌آور، خبر زیبایی‌های معشوقان را بیاور.
تا کی هدف تیر تغافل باشیم
قهری، لطفی، تبسمی، دشنامی
هوش مصنوعی: برای چه زمانی باید هدف بی‌اعتنایی و نادیده‌انگاری دیگران باشیم؟ ما همیشه در معرض احساسات مختلف از قبیل خشم، محبت، لبخند یا حتی توهین هستیم.