بخش ۲۰ - اسیری لاهیجی رحمة اللّه علیه
نام نامی آن جناب شیخ محمد، و شیخی است مجرد از فحول علما و از عدول عرفا. مرید حضرت سید محمد نوربخش و خلیفهٔ اوست. شانزده سال اکتساب کمالات روحانی و اقتباس معارف حقانی، از آن جناب نموده. شرحی بر مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری نوشته. نامش مفاتیح الاعجاز و از همهٔ شروح، ممتاز است. با ملاً عبدالرحمن جامی معاصر بوده و جامی او راتمجید نموده. مثنوی در بحر رمل منظوم کرده، مشتمل بر تحقیقات و تمثیلات، مسمی به اسرار الشهود است. دیوانی نیز دارد پنج هزار بیت میشود. مرقدش در شیراز معروف است. تیمناً و تبرکاً چند بیتی از او نوشته میشود:
غزلیات
عالم چو نقش موج به بحر وجود اوست
بود همه جهان به حقیقت نمود اوست
٭٭٭
اگر حجاب دویی از میانه برخیزد
یقین که ناظر نور لقا توانی بود
٭٭٭
ای بی خبر از حالت رندان خرابات
زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات
تا مست ازین می نشوی باز ندانی
اسرار دل اهل دل از شطح و ز طامات
بخش ۱۹ - آذری طوسی قُدِّسَ سِرُّه: نام آن جناب شیخ نورالدین حمزه. پدرش عبدالملک بیهقی الطوسی است. مدتی با سربداران اسفراین در نظم مملکت کوشید و اما چشم از زخارف دنیوی پوشید. جناب شیخ، عارفی است کامل و شیخی است واصل، فاضلی است مجرد و کاملی است موحد. ارادت به شیخ محیی الدین طوسی داده. قدم در وادی سلوک نهاده. فیض صحبت شاه نعمت اللّه کرمانی را دریافت و خرقه از دست او پوشید و در بین سیاحت به صحبت بسیاری از اکابر رسید. دو نوبت به مکه مشرف گردید. شداید سفر بر نفس خود گماشت و به جانب هند لوای سفر افراشت. سلطان احمد گلبرگه یک لک روپیه که صد هزار درهم باشد به او داد که سلطان را تعظیم کند، قبول ننمود. به ایران مراجعت فرمود. مدت سی سال در، بر رخِ بیگانگان بست و بر سجادهٔ طاعت نشست. هشتاد و دو سال عمر کرد. تصانیف دارد رسالهٔ جواهر الاسرار و سعی الصفا و طغرای همایون و عجایب الغرایب از آن جناب است. مزار وی در اسفراین واقع است. غرض، از اشعار آن جناب این ابیات نوشته شد. مِنْقصایده:بخش ۲۱ - ابوعلی رودباری قُدِّسَ سِرُّه: آن جناب شیخ احمدبن محمد ابن قاسم بن منصور و ارادتش به جناب شیخ ابوالقاسم جنید بغدادی مشهور است. از قدمای مشایخ و از علمای راسخ است. شیخ ابوعلی کاتب که از کبار متقدمین و محققین است، اخلاص و عقیدت او پذیرفته ودر شأن او گفته که مارَأَیْتُ أجْمَعَ لِعِلْمِ الشَّرِیْعَةِ و الطَّرِیقَةِ و الْحَقِیقَةِ مِنْأبی عَلیّ الرّودباری، غرض، وفاتش در سنهٔ سیصد و بیست و یک و از آن جناب است:
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نام نامی آن جناب شیخ محمد، و شیخی است مجرد از فحول علما و از عدول عرفا. مرید حضرت سید محمد نوربخش و خلیفهٔ اوست. شانزده سال اکتساب کمالات روحانی و اقتباس معارف حقانی، از آن جناب نموده. شرحی بر مثنوی گلشن راز شیخ محمود شبستری نوشته. نامش مفاتیح الاعجاز و از همهٔ شروح، ممتاز است. با ملاً عبدالرحمن جامی معاصر بوده و جامی او راتمجید نموده. مثنوی در بحر رمل منظوم کرده، مشتمل بر تحقیقات و تمثیلات، مسمی به اسرار الشهود است. دیوانی نیز دارد پنج هزار بیت میشود. مرقدش در شیراز معروف است. تیمناً و تبرکاً چند بیتی از او نوشته میشود:
هوش مصنوعی: شیخ محمد فردی برجسته در میان علمای دین و عرفا بوده و مدتی به مدت شانزده سال از آموزههای معنوی سید محمد نوربخش بهرهبرداری کرده است. او تألیفی بر مثنوی "گلشن راز" اثر شیخ محمود شبستری دارد که به نام "مفاتیح الاعجاز" شناخته میشود و از دیگر شروح این اثر متمایز است. او همدوره با ملاً عبدالرحمن جامی بوده و جامی به او ارادت داشته است. همچنین، شیخ محمد مثنویای در وزن رمل نوشته است که حاوی تحلیلها و مثالهایی است و "اسرار الشهود" نام دارد. او دیوان شعری نیز دارد که شامل پنج هزار بیت میشود. آرامگاه او در شیراز شناخته شده است و به عنوان یادبود چند بیت از اشعارش نقل میشود.
عالم چو نقش موج به بحر وجود اوست
بود همه جهان به حقیقت نمود اوست
هوش مصنوعی: جهان مانند نقشی از موج در دریا وجود خداست و همه هستی در واقع تجلی و نمایشی از او است.
اگر حجاب دویی از میانه برخیزد
یقین که ناظر نور لقا توانی بود
هوش مصنوعی: اگر مانع و پردهای از مقابل برداشته شود، حتماً میتوانی به روشنی چهره دوستی درخشان را ببینی.
ای بی خبر از حالت رندان خرابات
زین می نچشیدی که شدی سوی مناجات
هوش مصنوعی: ای کسی که از حال و روز بیخبرانی، اگر طعم این شراب را نمیچشیدی، هرگز به سوی دعا و نیایش نمیآمدی.
تا مست ازین می نشوی باز ندانی
اسرار دل اهل دل از شطح و ز طامات
هوش مصنوعی: تا زمانی که از این شراب سرمستی نیابی، رازهای دل اهل دل را از سخنان نابهجا و بیمحتوا نخواهی دانست.