بخش ۱۶۰ - نعیمی مشهدی قُدِّسَ سِرُّه
اسم آن جناب شاه فضل و از سادات صحیح النسب بوده. علوم صوری و معنوی را جمع نموده و جاودان کبیر و جاودان صغیر از تصانیف مرموزهٔ اوست و در علوم عربیه و علم جفر و علم حروف و اسما و حکمت متبحر بوده و جناب سید نسیمی شیرازی را تربیت نموده. کرامات و خوارق عاداتش موفور است و معاصر شاهرخ میرزا و امیر تیمور. عارفی ذی جاه و محققی آگاه بودی و پیوسته کشف استار نمودی. میران شاه او را از شیروان احضار نمود و به فتوای جهلای علمای عصر در سنهٔ ۷۹۶ شهادت یافت و از اوست:
وجودم زمانی که پیدا نبود
بجز مظهر حق تعالی نبود
به مصر وجود آن زمان آمدم
که با یوسفِ جان زلیخا نبود
فرشته مرا سجده آن روز کرد
که با آدم ای خواجه حوا نبود
من آن دم دم از زندگی میزدم
که در نفس مریم مسیحا نبود
سخن گفت موسیِ ما با خدا
زمانی که گوینده پیدا نبود
چرا دیدهام نقش اشیا در او
چو در ذات اونقش اشیا نبود
خدا را از آن میپرستد خدا
که علم پرستیدن از ما نبود
و له ایضاً
نور رخت افتاد شبی در دل منصور
فریاد اناالحق ز سموات برآمد
در صومعه تا زمزمهٔ عشق تو افتاد
صوفی چو من از توبه و طامات برآمد
٭٭٭
چنان نهفتهام اسرار عشقت اندر دل
که ازدلم به زبانم نمیرسد آواز
٭٭٭
خورشید ازل بتافت از روزن تن
تا چهرهٔ خود ببیند اندر روزن
گوید که چو روزن ز میان برخیزد
من باشم و من باشم و من باشم و من
بخش ۱۵۹ - نشانی دهلوی: اسمش علی احمد و حکاک بود. به ریاضات و مجاهدات کوشش نمود. به مقامات عالیه رسید. درمجلس جهانگیر بود که مطربی این بیت را میخواند:بخش ۱۶۱ - ناظر کازرونی علیه الرحمة: اسم شریفش میرزا عبدالحسین و در شیراز سکونت داشتند. علوم صوری و معنوی حاصل کرده بود و عمر شریف خود را به ریاضات و عبادات شرعیه مصروف مینمود. پیر طریقت و ارشاد وی جناب مولانا عبدالرحیم بن یوسف الدماوندی است که از اکابر علما و عرفا و ازمشایخ سلسلهٔ علّیهٔ نوربخشیه بوده و جناب میرزا از متأخّران این طایفه است. شیخ محمد اسماعیل بن شیخ عبدالغنی شیرازی ارادت به او داشته. رسالات نیکو دارد و این چند بیت تیمّناً و تبرّکاً از اونوشته شد:
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم آن جناب شاه فضل و از سادات صحیح النسب بوده. علوم صوری و معنوی را جمع نموده و جاودان کبیر و جاودان صغیر از تصانیف مرموزهٔ اوست و در علوم عربیه و علم جفر و علم حروف و اسما و حکمت متبحر بوده و جناب سید نسیمی شیرازی را تربیت نموده. کرامات و خوارق عاداتش موفور است و معاصر شاهرخ میرزا و امیر تیمور. عارفی ذی جاه و محققی آگاه بودی و پیوسته کشف استار نمودی. میران شاه او را از شیروان احضار نمود و به فتوای جهلای علمای عصر در سنهٔ ۷۹۶ شهادت یافت و از اوست:
هوش مصنوعی: نام آن شخص شاه فضل بود و از نسلهای صحیح و معتبر به حساب میآمد. او تمام علوم ظاهری و باطنی را جمعآوری کرده و آثار مهمی به نامهای جاودان کبیر و جاودان صغیر از خود به جا گذاشته است. در علوم عربی، علم جفر، علم حروف، و حکمت، بسیار ماهر بود و همچنین جناب سید نسیمی شیرازی را تربیت کرده است. او دارای کرامات و امکانات فوقالعادهای بود و همزمان با شاهرخ میرزا و امیر تیمور زندگی میکرد. او عارفی موقر و محققی آگاه بود و همواره پردهها را کنار میزد و حقایق را فاش میکرد. میران شاه او را از شیروان دعوت کرد و به دلیل فتوای ناآگاهی علمای آن زمان در سال ۷۹۶ هجری به شهادت رسید.
وجودم زمانی که پیدا نبود
بجز مظهر حق تعالی نبود
هوش مصنوعی: وقتی وجود من به نمایش گذاشته نشده بود، تنها تجلی خداوند متعال وجود داشت.
به مصر وجود آن زمان آمدم
که با یوسفِ جان زلیخا نبود
هوش مصنوعی: در آن زمان به این سرزمین پا گذاشتم که عشق زلیخا به یوسف هنوز آغاز نشده بود.
فرشته مرا سجده آن روز کرد
که با آدم ای خواجه حوا نبود
هوش مصنوعی: فرشته در آن روز مرا سجده کرد که آدم با حوا نبود.
من آن دم دم از زندگی میزدم
که در نفس مریم مسیحا نبود
هوش مصنوعی: من در لحظهای به زندگی توجه میکردم که هنوز نفس مریم مقدس نبود.
سخن گفت موسیِ ما با خدا
زمانی که گوینده پیدا نبود
هوش مصنوعی: موسی ما زمانی با خدا سخن گفت که هیچ گویندهای وجود نداشت.
چرا دیدهام نقش اشیا در او
چو در ذات اونقش اشیا نبود
هوش مصنوعی: چرا من در او تصویر چیزها را میبینم، در حالی که در حقیقت وجودش خود دارای این تصاویر نیست؟
خدا را از آن میپرستد خدا
که علم پرستیدن از ما نبود
هوش مصنوعی: خدا را به دلیل خود خدا پرستش میکنند، نه به خاطر آموزشی که ما درباره پرستش او داشتیم.
نور رخت افتاد شبی در دل منصور
فریاد اناالحق ز سموات برآمد
هوش مصنوعی: یک شب نور چهرهات بر دل منصور تابید و او از سر شوق فریاد زد که من حقیقت را یافتم و ندا از آسمانها شنیده شد.
در صومعه تا زمزمهٔ عشق تو افتاد
صوفی چو من از توبه و طامات برآمد
هوش مصنوعی: در جایی که صدای عشق تو به گوش رسید، صوفیای مانند من از زندگی آرمانی و زاهدانهاش خارج شد و به دنبال عشق رفت.
چنان نهفتهام اسرار عشقت اندر دل
که ازدلم به زبانم نمیرسد آواز
هوش مصنوعی: من به قدری رازهای عشق تو را در دل خود پنهان کردهام که نمیتوانم آن را به زبان بیاورم.
خورشید ازل بتافت از روزن تن
تا چهرهٔ خود ببیند اندر روزن
هوش مصنوعی: خورشید اولیه از روزنهٔ بدن تابید تا بتواند چهرهٔ خود را از آن روزنه ببیند.
گوید که چو روزن ز میان برخیزد
من باشم و من باشم و من باشم و من
هوش مصنوعی: میگوید وقتی روزن از میان باز شود، من خواهیم بود و فقط من.

رضاقلی خان هدایت