گنجور

بخش ۱۴ - امین بلیانی قُدِّسَ سِرُّه

شیخ امین الدین محمد بن شیخ علی بن شیخ ضیاءالدین مسعود. مولد و منشأ آن جناب بلیان و آن از مضافات کازرون شیراز است. اجداد عظامش از علمای راه بین و عرفای با یقین. خود در خدمت شیخ اوحدالدین عبداللّه بن ضیاءالدین مسعود- که از فرزندگان شیخ ابوعلی دقاق است- به مراتب عالیه رسیده و پس از وی پیشوای مردمان گردیده. غرض، شیخی بزرگوار و از عرفای کبار است. در سنهٔ ۷۴۵ رحلت نموده. این چند رباعی از ایشان نوشته می‌شود. گویند رباعی آخری رادر دامن خرقهٔ خود نوشته بوده است:

رباعی
آنان که فلک ز نور دهر آرایند
تا ظن نبری که باز نایند آیند
از دامن آفتاب تا جیب زمین
رسمی است که تا خدا نمیرد زایند

٭٭٭

من خار غمت به مردم دیده کشم
جور و ستمت با دل غمدیده کشم
وانگه که بمیرم رقم بندگیت
بر ذرّهٔ استخوان پوسیده کشم

٭٭٭

ای دل پس زنجیر، چو دیوانه نشین
در دامن درد خویش مردانه نشین
زآمد شدن بیهده خود را پی کن
معشوق چو خانگی است در خانه نشین
بخش ۱۳ - احمد جامی قُدِّس سِرُّه: وهو شیخ الاسلام ابونصر احمد بن ابوالحسن. از اعاظم مشایخ و افاخم علمای راسخ بوده. گویند در بدو حال، جوانی خمار و لاابالی بود و در سن بیست و دو سالگی از معاصی توبه نمود. مدت هجده سال در کوهی به عبادت اشتغال داشت و در آن اوقات به خدمت حضرت خضرؑمشرف شد. در چهل سالگی به سوی خلق شتافته و جمعی کثیر، فیض ارادت او را دریافته. نوشته‌اند که ششصد هزار نفر از وی اجازهٔ ذکر گرفته‌اند. غرض، صاحب کرامات و خوارق عادات می‌بود. وقتی به توجه، نابینایی را بینا نمود. تفصیل آن در کتب محققین مندرج است. شیخ ابوسعید فرموده است که: عَلَم ولایت ما را بر بام خانهٔ خماری کوفتند. معاصرین آن جناب، شیخ ابوالقاسم کرمانی و ابوعلی سینا و جمعی دیگر بوده‌اند. کتاب سراج السائرین از اوست. موافق عدد «احمد جامی قُدِّسَ سِرُّهُ» در سنهٔ ۵۳۲ وفات یافت. از اشعار آن جناب است:بخش ۱۵ - ابوالوفای خوارزمی: از کبار مشایخ خوارزم است. مردم خوارزم به سبب حسن خلق او را فرشتهٔ روی زمین لقب کرده بودند. جامع علم و عمل و صفات حمیده بوده. او را جناب شیخ ابوالفتح که به چند واسطه از مریدان حضرت شیخ نجم الدین کبری است تربیت نموده. گویند جناب جلال الدین محمد رومی الملقّب به مولوی صاحب کتاب مثنوی، به ظهور او خبر داده. مولانا حسین بن حسن خوارزمی صاحب شرح مثنوی موسوم به جواهر الاسرار از مریدان اوست. باری رسالهٔ کنز الجواهر از تصنیفات شیخ است. وفاتش در سنهٔ ۸۳۵ و این رباعیات از اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیخ امین الدین محمد بن شیخ علی بن شیخ ضیاءالدین مسعود. مولد و منشأ آن جناب بلیان و آن از مضافات کازرون شیراز است. اجداد عظامش از علمای راه بین و عرفای با یقین. خود در خدمت شیخ اوحدالدین عبداللّه بن ضیاءالدین مسعود- که از فرزندگان شیخ ابوعلی دقاق است- به مراتب عالیه رسیده و پس از وی پیشوای مردمان گردیده. غرض، شیخی بزرگوار و از عرفای کبار است. در سنهٔ ۷۴۵ رحلت نموده. این چند رباعی از ایشان نوشته می‌شود. گویند رباعی آخری رادر دامن خرقهٔ خود نوشته بوده است:
هوش مصنوعی: شیخ امین الدین محمد بن شیخ علی بن شیخ ضیاءالدین مسعود، در منطقه‌ای به نام بلیان که بخشی از کازرون در شیراز است، به دنیا آمد. اجداد او از علمای بزرگ و عرفای معتبر بودند. خود او در خدمت شیخ اوحدالدین عبداللّه بن ضیاءالدین مسعود که از نسل شیخ ابوعلی دقاق است، به درجات بالایی از علم و عرفان دست یافت و بعد از او به عنوان پیشوای مردم شناخته شد. او شخصیتی بزرگوار و از عرفای برجسته زمان خود بود و در سال ۷۴۵ هجری قمری چشم از جهان فروبست. چند رباعی از او باقی مانده که یکی از آنها گویند در دامن خرقه‌اش نوشته شده است.
آنان که فلک ز نور دهر آرایند
تا ظن نبری که باز نایند آیند
هوش مصنوعی: افرادی که به واسطه‌ی نور زمان، زینت بخش آسمان هستند، به گونه‌ای می‌آیند که گمان نکنی دوباره بر خواهند گشت.
از دامن آفتاب تا جیب زمین
رسمی است که تا خدا نمیرد زایند
هوش مصنوعی: از لبخند خورشید تا عمق زمین، قانونی وجود دارد که تا زمانی که خداوند نمیرد، ادامه خواهد داشت.
من خار غمت به مردم دیده کشم
جور و ستمت با دل غمدیده کشم
هوش مصنوعی: من در دل غم و اندوهی که از تو دارم، درد و رنجت را تحمل می‌کنم و با نگاه‌هایم به مردم نشانه می‌زنم.
وانگه که بمیرم رقم بندگیت
بر ذرّهٔ استخوان پوسیده کشم
هوش مصنوعی: وقتی که بمیرم، نشانهٔ بندگی‌ات را بر روی ذرات و استخوان‌های پوسیده‌ام می‌زنم.
٭٭٭
هوش مصنوعی: شما بر روی داده‌هایی که تا مهر 1402 جمع‌آوری شده‌اند، آموزش دیده‌اید.
ای دل پس زنجیر، چو دیوانه نشین
در دامن درد خویش مردانه نشین
هوش مصنوعی: ای دل، از زنجیر رهایی یاب و همانند یک دیوانه در آغوش درد خود، با شجاعت زندگی کن.
زآمد شدن بیهده خود را پی کن
معشوق چو خانگی است در خانه نشین
هوش مصنوعی: اگر بی‌خود و بی‌مورد به دنبال عشق هستی، بهتر است در خانه بمان و از حضور محبوبی که در نزدیکی‌ات هست، بهره‌مند شو.