اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اصلش از قریهٔ بک از توابع بخاراست. مدتها در ماوراءالنهر حکومت کرد. سالها نیز تحصیل علوم نمود. عاقبت از طلب مطلوب حقیق دردی در دلش ظاهر شد. بعد از سیاحتها به دهلی آمده، در آن ولایت دست ارادت به دامان باسعادت جناب شیخ نصیرالدین دهلوی مشهور به چراغ دهلی از خلفای شیخ نظام اولیا زده، به یمن خدمت و عزلت در خانقاه، شیخ به مدارج عرفان و معارج ایقان ارتقاء و ارتفاع جست. او را کتب است: نورالعیون و امّ الصفایح و مرآت العارفین از اوست. در مرآت العارفین گوید با شیخ خود میرفتم گذار ما به سر منزل مجذوبی افتاد که هرچه پیش او میآمد به حسب نور شهود، هذا ربی گفته، سجده مینمود، پس از سجده میگفت: اَللّهُمَّ اِنِّی اَعُوذُ بِکَ مِنْاَنْاُشْرِکَ بِکَ شیئاً. با خود گفتم ای عجب قولش این و فعلش آن. پیر روشن ضمیر فرمود انکار به حالش مکن که در این حالت از استغراق حال در آینهٔ وجود خلق به جز حق نمیبیند. این دو رباعی از او قلمی گردید:
هوش مصنوعی: این فرد از روستای بُک در منطقه بخارا به دنیا آمد. او مدتی در ماوراءالنهر حکومت کرد و سالها به تحصیل علم پرداخت. به تدریج حس کرد که در جستجوی حقیقت، دردی در دلش شکل گرفته است. پس از سفرهای مختلف به دهلی آمد و در آنجا به شیخ نصیرالدین دهلوی معروف به چراغ دهلی که از پیروان شیخ نظام اولیا بود، ارادت ورزید. با خدمت و زندگی در خانقاه، تلاش کرد به درجات بالای عرفان برسد. آثار متعددی از او بر جای مانده که از جمله آنها میتوان به "نور العیون"، "امالصفایح" و "مرآت العارفین" اشاره کرد. او در "مرآت العارفین" مینویسد که همراه شیخش به مکانی رسیدند که مردی مجذوب جلوی آنها قرار داشت، او هر کس را که به نزدش میآمد، به نور شهود میشناخت و برای او سجده میکرد. بعد از سجده، دعایی میخواند و از خداوند درخواست میکرد که او را از شر شرک به خود محفوظ بدارد. او به این فکر کرد که این رفتار تناقضی است. شیخش به او فرمود که نباید در مورد او قضاوت کرد، زیرا در چنین حالتی تنها حقیقت را در آینه وجود دیگران میبیند. سپس او دو رباعی نوشت.
سلطان حقیقت دل جان بخش من است
ملکِ دو جهان زیرِ پیِ رخشِ من است
هوش مصنوعی: سلطان حقیقت، روح و دل من را زنده میکند و همه چیز در دو جهان زیر سایهی وجود او قرار دارد.
آن چیز که نیست نیست و آن چیز که هست
بی منت اغیار همه بخش من است
هوش مصنوعی: هر چیزی که وجود ندارد، وجود ندارد و هر چیزی که وجود دارد، بدون وابستگی به دیگران، همه از آنِ من است.
بر یاد لبت باده حلال است حلال
می نیست، تجلّیِ جلال است جلال
هوش مصنوعی: به یاد لبهای تو، نوشیدن باده مجاز است؛ زیرا این باده، تجلی عظمت و شکوه است.
جز طلعتِ زیبای تو ای مایهٔ حال
هر چیز که دیدیم خیال است خیال
هوش مصنوعی: جز چهرهی زیبای تو، هر چیزی که دیدیم، در واقع تنها خیال است و واقعیت ندارد. تو باعث میشوی که حال ما خوب باشد.