اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
وهو ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی. بعضی او را از بغدادک خوارزم شمردهاند. مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری است. وقتی در حالت سکر و غلبهٔ حال گفته که بیضهٔ بط بودیم بر کنار دریا افتاده و شیخ ما مرغی بود ما را در زیر بال گرفت تا از بیضه بیرون آمدیم و چون بیضهٔ بط بودیم ما به دریا رفتیم و شیخ ما به ساحل ماند. شیخ نجم الدین این سخن شنود و متغیر شد. گفت: در دریا میراد. مجدالدین عذر خواست. شیخ فرمود ایمان به سلامت بردی، اما سر سپردی. مصداق این مقال این که شیخ مجدالدین را به حکم سلطان محمد خوارزم شاه در دجله انداخته، هلاک کردند و شیخ نجم الدین پس از اطلاع، خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنهٔ چنگیزی ظاهر شد و سرها در سَرِ سَرِ مجدالدین بر باد رفت و خود نجم الدین هم در آن فتنه شهید شد. چنانکه تفصیل آن در کتب ثبت است. شهادت شیخ مجدالدین در سنهٔ ۶۰۶ اتفاق افتاد. این چند رباعی منسوب به آن جناب است:
هوش مصنوعی: ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی یکی از شخصیتهای مهم است که برخی او را از بغدادک خوارزم دانستهاند. او شاگرد شیخ نجم الدین کبری بود و در حالتی خاص بیان کرد که در گذشته مانند بیضهای از بط در کنار دریا بوده و شیخ، به عنوان مرشدش، او را زیر بال خود گرفته بود تا از آن بیضه خارج شود. حال آنکه او به دریا رفت و شیخ بر ساحل ماند. وقتی شیخ نجم الدین این سخن را شنید، از آن ناراحت شد و به مجدالدین گفت که ایمان خود را حفظ کردهای اما تسلیم شدهای. در نهایت، مجدالدین به دستور سلطان محمد خوارزم شاه به دریا انداخته شد و جان سپرد. پس از این حادثه، نجم الدین خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنهای به نام چنگیزی به وقوع پیوست که جانهای زیادی را گرفت و خود شیخ نجم الدین نیز در این فتنه کشته شد. شهادت او در سال ۶۰۶ هجری رخ داد و تعدادی رباعی به او نسبت داده شده است.
فردا که شود مدت عالم کم و کاست
سرها همه از خاک برآید چپ و راست
هوش مصنوعی: روز قیامت که فرا برسد، زمانه به پایان خود نزدیک میشود و همه انسانها از خاک برمیخیزند، چه از سمت راست و چه از سمت چپ.
بیچاره تنِ شهیدِ من غرقه به خون
از خاکِ سر کویِ تو خواهد برخاست
هوش مصنوعی: بدبختی بدن شهید من که از خونش غرق شده، از خاک سر کوی تو برخواهد خاست.
از شبنم عشق خاک آدم گل شد
صد فتنه و شور در جهان حاصل شد
هوش مصنوعی: عشق همچون شبنمی بر خاک انسان نشسته و باعث شکوفایی و زیبایی آن شده است و به دنبال آن، آشفتگیها و هیجانهای زیادی در دنیا به وجود آمده است.
سر نشترِ عشق بر رگِ روح زدند
یک قطره فرو چکید و نامش دل شد
هوش مصنوعی: عشق مانند یک نشتر بر رگهای روح تاثیر میگذارد و از آن یک قطره میچکد که نامش دل است.
شمعی است رخِ خوب تو پروانه منم
دل خویشِ غم تواست و بیگانه منم
هوش مصنوعی: چهره زیبا تو مانند شمعی میدرخشد و من مانند پروانهای هستم که به سوی آن میروم. دل من پر از غم توست و در عین حال، همچنان از تو جدا و بیگانه هستم.
زنجیر سر زلف تو بر گردن تست
در گردنِ من فکن که دیوانه منم
هوش مصنوعی: زنجیر موی تو به دور گردن توست، اما میتوانی آن را به گردن من بگذاری چون من دیوانهات هستم.
این رباعی که نوشته خواهد شد صاحب آتشکده در احوال شمس الدین محمد به نام مجدالدین یزدی نوشته. آنچه از نفحات و مجالس العشاق و مجالس المؤمنین و سایر کتب معلوم شد از جناب شیخ مجدالدین است:
هوش مصنوعی: این رباعی که در ادامه آورده میشود، توسط صاحب آتشکده درباره وضعیت شمسالدین محمد و به نام مجدالدین یزدی نوشته شده است. اطلاعاتی که از کتابهای نفحات، مجالس العشاق، مجالس المؤمنین و سایر منابع به دست آمده، مربوط به جناب شیخ مجدالدین میباشد.
در بحر محیط غوطه خواهم خوردن
یا غرق شدن یا گهری آوردن
هوش مصنوعی: میخواهم در دنیای وسیع غرق شوم، یا ممکن است در آن نابود شوم، یا شاید چیزی باارزش به دست آورم.
کار تو مخاطره است خواهم کردن
یا سرخ کنم روی بدان یا گردن
هوش مصنوعی: این کار ریسک زیادی دارد. میخواهم یا با دلیری به انجامش بپردازم یا با شرمندگی از آن کنارهگیری کنم.