بخش ۱۳۴ - لولی هندوستانی
نام وی محمد و از شوریدگان بی سر و سامان آن مملکت بود و به شیوهٔمجذوبان و دیوانگان سلوک مینمود. وارستگیاش از تخلصش معلوم است:
آنان که طلب کار الهید، الهید
گم هیچ نگردید چه خواهید چه خواهید
موجودِ خدای است و جز او نیست همه اوست
بیرون ز شما نیست هر آن چیز که خواهید
بخش ۱۳۳ - لطف اللّه نیشابوری: اسم شریفش مولانا لطف اللّه. سالکی است صاحب جاه در زمان امیر تیمور و شاهرخ میرزا بوده. جناب شاه نورالدین نعمت اللّه را ملاقات نموده. شیخ آذری طوسی در جواهرالاسرار یکی از رباعیات مصنوعهٔ وی را نگاشته. در قدم گاه امام ثامن ضامنؑزاویهای داشته، در سنهٔ ۷۸۶ وفات یافت و به روضهٔ رضوان شتافت. غالب اشعارش در مدایح ائمهٔ اطهار است:بخش ۱۳۵ - مُحْی الدِّین اندلسی عَلَیهِ الرَّحمةُ: وَهُوَ أَوْحَدُ الْمُوَحِّدیْنَ مُحْی الدِّیْنِ مُحَمَّدُ بنُ علّی العربیّ الطائیّ الحاتَمِیّ الأَنْدَلُسِیِّ. اندُلس به ضم اول و ثالث و لام و سکون سین، نام شهری است در حدودِ مغرب و شیخ از اعاظم محققین و از اماجد موحدین است. قاضی نوراللّه شوشتری در مجالس المؤمنین نوشته که خرقهٔ وی به یک واسطه به حضرت خضر میرسد و آنچه بر مؤلّف این کتاب معلوم شده و در صورت شجرهٔ سلسلهٔ ارادت و اجازت دیده، وی مرید شیخ ابوالحسن علی از خلفای شیخ محی الدین عبدالقادر جیلانی است و سلسلهٔ ایشان به واسطهٔ معروف کرخی به حضرت امام ثامن علی بن موسی الرضا علیه التحیّة و الثنّا میرسد و آنچه ازتصریحات اکابر است قدوهٔ قائلین به وحدت وجود جناب شیخ بوده. او گفته که وجود مطلق حق است و به این سخن برخی از عرفا و جمعی از علما وی را تکفیر نمودهاند. زیرا که کلام او را حمل نمودهاند به اینکه جناب اقدس الهی را کلی طبیعی یا مثل او میداند وممکنان را افراد او میشمرد. تَعالَی عَنْذلکَ عُلُّواً کَبیراً. جناب شیخ علاء الدّولهٔ سمنانی در حواشی فتوحات به وی گفته: اَیُّها الصِدّیقُ وَاَیُّها الْوَلیُّ واَیُهّا العارفُ الْحَقّانیِّ خطاب کرده. اما در آنکه حق را وجود مطلق گفته، بر وی برآشفته و در میان او شیخ عبدالرزاق کاشی در این باب مکتوبها رد و بدل شده که مشهور است. و در اغلب کتب خاصه نفحات صورت آن مسطور است. مجملاً جمعی از اهل حال را در این مسأله قال است و همانا آنچه علاءالدوله و امثال او فهم کردهاند مراد شیخ نبوده است و ازعبارات مقدّمهٔ فتوحات معلوم میشود که شیخ به غایت تنزیه ذات قائل است و از آن اشارات است: تَعالی أَنْتَحِلَّهُ الْحَوادِثُ اَوْیَحِلَّها و طَرِیْقُهُ أَسْلَمُ. واحد دانستن وجود ومتعدددانستن موجود است. لهذا جمعی کثیر از متأخرین این طریقه را قبول و به ذوق المتألهین موسوم ساختهاند. یافعی در ارشاد گفته که شیخ عزالدین عبدالسلام دمشقی گفتی که شیخ زندیق است. اتفاقاً روزی صحبت قطب در میان بود. یاران گفتند که ما خواهیم که قطب را دیده باشیم و اشاره به شیخ محی الدین کرد. گفتند تو در وی طعن میکردی. گفت: آن از بابت نگهداری ظاهر شرع است. ولادتش در سنهٔ ستین و خمس مائه و وفاتش در سنهٔ ثلث و ثلاثین و ستّمائه. مضجعش در ظاهر دمشق است که اکنون به صالحیه معروف است. تألیفات مجملاً و کتبش بین العرفا مشهور و این ابیات از اوست:
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نام وی محمد و از شوریدگان بی سر و سامان آن مملکت بود و به شیوهٔمجذوبان و دیوانگان سلوک مینمود. وارستگیاش از تخلصش معلوم است:
هوش مصنوعی: نام او محمد است و او از افرادی است که در آن سرزمین بیخانمان و آشفته به سر میبردند. او به شیوهٔ عاشقان و دیوانگان زندگی میکند. وارستگی و آزادگی او از نامش پیداست.
آنان که طلب کار الهید، الهید
گم هیچ نگردید چه خواهید چه خواهید
هوش مصنوعی: افرادی که در جستجوی خداوند هستند، هیچ چیز را گم نکردهاند. پس خواستههای خود را با یقین و امید دنبال کنید.
موجودِ خدای است و جز او نیست همه اوست
بیرون ز شما نیست هر آن چیز که خواهید
هوش مصنوعی: هرچه در عالم وجود دارد، در واقع جلوهای از وجود خداوند است و غیر از او هیچ وجودی نیست. همه چیز که خواسته باشید، در حقیقت همان اوست و از وجود شما جدایی ندارد.