بخش ۱۳۳ - لطف اللّه نیشابوری
اسم شریفش مولانا لطف اللّه. سالکی است صاحب جاه در زمان امیر تیمور و شاهرخ میرزا بوده. جناب شاه نورالدین نعمت اللّه را ملاقات نموده. شیخ آذری طوسی در جواهرالاسرار یکی از رباعیات مصنوعهٔ وی را نگاشته. در قدم گاه امام ثامن ضامنؑزاویهای داشته، در سنهٔ ۷۸۶ وفات یافت و به روضهٔ رضوان شتافت. غالب اشعارش در مدایح ائمهٔ اطهار است:
قصیده در مذمّت دنیا
حجابِ ره آمد جهان و مدارش
ز ره تا نیندازدت بر مدارش
به باد دی و تابِ تیرش نیرزد
نعیمِ خزان و نسیمِ بهارش
نه با راحت وصل او رنج هجرش
نه با نوشِ خرمای او نیشِ خارش
رخِ دل ز معشوقِ دنیا بگردان
مکن منتظر دیده در انتظارش
که هست و بُوَد روز و شب کُشْته کُشْته
به هر گوشه همچون تو عاشق هزارش
چه بینی یکی گندَه پیرِ جوان طبع
اگر درکشی چادرش از عذارش
همه غَنج و رنج است فن و فریبش
همه رنگ و بویست نقش و نگارش
که دل بردن و بی وفایی است خویش
جگر خوردن و جان گدازیست کارش
نماند ز دستانِ این زال ایمن
تنی کو بود زورِ اسفندیارش
کنار از میان تو آن روز گیرد
که خواهی بگیری میان در کنارش
کسی را که او معتبر کرد روزی
به روزِ دگر کرد بی اعتبارش
چو میجویدت رنج، راحت مجویش
چو میداردت خوار،عزت مدارش
به دنیای دون مرد بی دین کند فخر
دلِ مردِ دیندار ز دنیاست عارش
به کارِ خداوند مشکل تواند
توجه نمودن خداوندگارش
صد اقداحِ نوشین نوشش نیرزد
به یک جرعه زهر ناخوشگوارش
مر او راست تمکین و تشریف و عزت
که نوشید و پاشید و میداشت چارش
خنک آنکه شادان وغمگین ندارد
دل از بود ونابود ناپایدارش
بپرهیزد او از متاعی که نبود
قبولِ خردمند پرهیزگارش
قبول خرد گر بدی رد نکردی
شه اولیاء صاحب ذوالفقارش
سلامِ خداوندِ دادارِ داور
بر اولاد او باد و آل و تبارش
بخش ۱۳۲ - کاتبی ترشیزی: نامش محمدبن عبداللّه، از علوم صوریه و معنویه آگاه. از شعرای مشهور و از معاصرین تیمور به خدمت سید شهید سید سیمی رسید و ارادتش گزید و به تجرید کوشید و بادهٔ توحید نوشید. بر مواقف واقف و به معارف عارف گردید. در مناقب و حقایق اشعار آبدار فرمود. مثنوی ذوبحرین و ذوقافیتین موسوم به مجمع البحرین منظوم کرده و مثنوی دیگر مُسمّی به محب و محبوب به قید نظم آورده. دیوانی نیز دارد. غرض، از ارباب سلوک و عرفان و اصحاب مجاهده و ایقان بود و در سنهٔ ۸۳۸ در استرآباد رحلت نمود. چند بیتی از مثنوی و غزلیاتش قلمی میشود:بخش ۱۳۴ - لولی هندوستانی: نام وی محمد و از شوریدگان بی سر و سامان آن مملکت بود و به شیوهٔمجذوبان و دیوانگان سلوک مینمود. وارستگیاش از تخلصش معلوم است:
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اسم شریفش مولانا لطف اللّه. سالکی است صاحب جاه در زمان امیر تیمور و شاهرخ میرزا بوده. جناب شاه نورالدین نعمت اللّه را ملاقات نموده. شیخ آذری طوسی در جواهرالاسرار یکی از رباعیات مصنوعهٔ وی را نگاشته. در قدم گاه امام ثامن ضامنؑزاویهای داشته، در سنهٔ ۷۸۶ وفات یافت و به روضهٔ رضوان شتافت. غالب اشعارش در مدایح ائمهٔ اطهار است:
هوش مصنوعی: اسم ایشان مولانا لطفالله است. او در زمان امیر تیمور و شاهرخ میرزا شخصی صاحب مقام و منزلت بود. وی با شاه نورالدین نعمتالله ملاقات کرده و شیخ آذری طوسی در کتاب جواهرالاسرار یکی از رباعیهای او را نوشته است. او در قدمگاه امام رضا (ع) دارای مکانی بوده و در سال ۷۸۶ هجری وفات یافته و به بهشت رفته است. بیشتر اشعار او در ستایش ائمه معصومین سروده شده است.
حجابِ ره آمد جهان و مدارش
ز ره تا نیندازدت بر مدارش
هوش مصنوعی: حجاب و موانع در مسیر زندگی وجود دارند، اما نباید اجازه دهی که این موانع تو را از حرکت به سمت هدفهایت بازدارند.
به باد دی و تابِ تیرش نیرزد
نعیمِ خزان و نسیمِ بهارش
هوش مصنوعی: بهار و پاییز با تمام زیباییها و لطافتهایشان در برابر وضعیت سخت و سردی که در دی و تیر وجود دارد، ارزشی ندارند.
نه با راحت وصل او رنج هجرش
نه با نوشِ خرمای او نیشِ خارش
هوش مصنوعی: نه با لذتی که در وصال او دارم، رنج دوریاش را احساس میکنم و نه با شیرینی خرمای او، نیش خارش را تحمل میکنم.
رخِ دل ز معشوقِ دنیا بگردان
مکن منتظر دیده در انتظارش
هوش مصنوعی: صورت دل را از معشوق دنیا برگردان و منتظر دیدنش نمان.
که هست و بُوَد روز و شب کُشْته کُشْته
به هر گوشه همچون تو عاشق هزارش
هوش مصنوعی: هر روز و شب در گوشهای، انسانهایی به خاطر عشق همچون تو هستند که جان میدهند و عاشقانه شیفتهاند.
چه بینی یکی گندَه پیرِ جوان طبع
اگر درکشی چادرش از عذارش
هوش مصنوعی: اگر یکی پیر و ناامید را ببینی که جوانی با طبع لطیف دارد، در این صورت اگر پردهی عذر او را کنار بزنی و حقیقتش را نمایان کنی، چه خواهد شد؟
همه غَنج و رنج است فن و فریبش
همه رنگ و بویست نقش و نگارش
هوش مصنوعی: تمام لذتها و دردها مربوط به هنر و نیرنگ است و همه زیباییها و جذابیتها فقط ظاهری و فریبندهاند.
که دل بردن و بی وفایی است خویش
جگر خوردن و جان گدازیست کارش
هوش مصنوعی: دل را گرفتن و بی وفا بودن، نشان از این است که شخص برای عشقش، بسیار رنج میکشد و خود را نابود میکند.
نماند ز دستانِ این زال ایمن
تنی کو بود زورِ اسفندیارش
هوش مصنوعی: از دستان این فرد زال، هیچ کس ایمن نمانده است، چرا که بدنش به اندازه قدرت اسفندیار قوی نیست.
کنار از میان تو آن روز گیرد
که خواهی بگیری میان در کنارش
هوش مصنوعی: روز زمانی خواهد آمد که از میان تو کنار خواهی رفت و در کنار کسی دیگری قرار خواهی گرفت.
کسی را که او معتبر کرد روزی
به روزِ دگر کرد بی اعتبارش
هوش مصنوعی: کسی که قبلاً شخصی را مورد اعتبار قرار داد، همین فرد را در روزی دیگر بیاعتبار شده میکند.
چو میجویدت رنج، راحت مجویش
چو میداردت خوار،عزت مدارش
هوش مصنوعی: وقتی که درد و سختی به دنبالت میآید، به دنبال راحتی نباش. وقتی که کسی تو را ناچیز میشمارد، به دنبال عزت و کرامت از او نباش.
به دنیای دون مرد بی دین کند فخر
دلِ مردِ دیندار ز دنیاست عارش
هوش مصنوعی: مردان بیدین که دنیای پست و حقیری دارند، به خود میبالند، در حالی که مردان دیندار به خاطر دنیا و زرق و برق آن شرمندهاند.
به کارِ خداوند مشکل تواند
توجه نمودن خداوندگارش
هوش مصنوعی: توجه به خداوند و درک کارهای او برای انسان دشوار است.
صد اقداحِ نوشین نوشش نیرزد
به یک جرعه زهر ناخوشگوارش
هوش مصنوعی: بسیاری از شرابهای شیرین و خوشمزه ارزش یک قطره زهر تلخ را ندارند.
مر او راست تمکین و تشریف و عزت
که نوشید و پاشید و میداشت چارش
هوش مصنوعی: او به خاطر نوشیدن و پراکندن شراب و داشتن چهارچشمی، به مقام و احترام و عزتی دست یافته است.
خنک آنکه شادان وغمگین ندارد
دل از بود ونابود ناپایدارش
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که نه شادیاش او را خوشحال میکند و نه غماش او را ناراحت، زیرا دل او از چیزهای گذرا و ناپایدار خالی است.
بپرهیزد او از متاعی که نبود
قبولِ خردمند پرهیزگارش
هوش مصنوعی: او باید از چیزی دوری کند که خردمندان پرهیزگار آن را نمیپذیرند.
قبول خرد گر بدی رد نکردی
شه اولیاء صاحب ذوالفقارش
هوش مصنوعی: اگر خرد و عقل را بپذیری و از رد کردن آن خودداری کنی، در آن صورت تو در مسیر اولیاء و اهل معرفت قرار میگیری که مانند امام علی (ع) صاحب ذوالفقار هستند.
سلامِ خداوندِ دادارِ داور
بر اولاد او باد و آل و تبارش
هوش مصنوعی: درود و رحمت خداوند بر فرزندان و نسل او باد.