گنجور

بخش ۶۲ - نوری مازندرانی

و هُوَ زبدة المحققین و افضل المدققین، الحکیم الالهی و مخزن علوم لایتناهی ملاعلی. اصل آن جناب ازولایت نور مِنْاعمال مازندران بهشت نشان. در بدو سن از آنجا برآمده و به جهت تکمیل و تحصیل به دارالسلطنهٔ اصفهان متوطن شده. در خدمت فضلای حکمای معاصرین اکتساب علوم معقول کرده. به مجاهده و تصفیهٔ نفس شریف اشتغال داشت و به مرور دهور در فن حکمت الهی او را پایه‌ای اعلی دست داد. در اشراق در گیتی طاق شده. مردم از بلاد نزدیک و دور طالب خدمتش گردیدند و به خدمتش رسیدند و تلمّذ گزیدند. صاحب فضایل و خصایل شدند. اکنون سالهای سال است که در اصفهان به افاده می‌گذرانند و دیرگاهی است که در این فن مانند آن جناب فاضلی دانا و حکیمی بینا به ظهور نیامده است. حکم‌های اسلام را او مسلم است. غرض، خدمتش دست داده است. گاهی فکری می‌فرماید. از اوست:

مِنْغزلیاته
و له ایضاً
و مِنْ رباعیاته
و له ایضاً
هر آه که بود در دل ما
برقی شد و سوخت حاصل ما
راز دل ما نمی‌شود فاش
تا لاله نروید از گل ما
ز تنها گر تنی تنها نشیند
نشیند با خدا هرجا نشیند
ز خود تنها نشین نوری که سهل است
اگر تنها کس از تنها نشیند
به کوی دوست روم چون غریب رسوایی
بود غریب رود چون به کعبه ترسایی
منم به دیر چو زاهد به کعبه چون ترسا
به غیر دیر و حرم هست هم مرا جایی
رخ نهان تو در هر چه بنگرم پیداست
ندیده دیده چه گوید نهان و پیدایی
فَأَیْنَمَا تَتَوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ
فَأَیْنَمَا تَتَجَلَّی تو قبلهٔ مایی
به غیر خواجهٔ قنبر امام دین حیدر
اگرچه هست خدا لیک نیست مولایی
یَدُ اللّه است یَدُ اللّه فَوْقَ أَیْدِیْهم
به غیر دست خدا نیست دست بالایی
بهای خاک درت نقد جان دهد نوری
که غیر این نبود غیر سود سودایی
حقا که علی امام مطلق باشد
حقیت او چو حق محقق باشد
آن کس که کند حق علی را انکار
از حق مگذر که منکر حق باشد
وحدت چه بود قاهر و کثرت مقهور
در هرچه نظر کنی بود حق منظور
در مظهر کثرت است وحدت قاهر
در مجمع وحدت است کثرت مقهور
بخش ۶۱ - نغمهٔ خراسانی: نامش میرزا عبدالوهاب و برادر زادهٔ ملالطفعلی خراسانی، ملقب به خاکی شاه است که از اماجد عرفای این عهد بوده و فقیر مختصری از احوالش را قلمی نموده. غرض، وی در شیراز نشو و نما جسته. به تحصیل علوم میان بسته از کمالات صوری کامی حاصل کرد. استعداد فطری از خوان معرفتش بی نصیب و محروم نه پسندیده و به فیض خدمت کاملان زمانش رسانید. به قدر قابلیت خود اقتباس انوار کمال از آفتاب ضمیر منیراهل حال نمود. صحبت حضرت شیخ الموحدین و قطب العارفین حاج میرزا ابوالقاسم شیرازی را دریافت و اشعّهٔ آن خورشید عالمتاب بر وجودش تافت. غرض، با آنکه در آغاز شباب است از کمالات کامیاب است. در شعر و شاعری طبعش سلیس و روان است وغزلیات شیرینش مطبوع اهل زمان است. خط نسخش قلم نسخ بر جریدهٔ افتخار اهل قلم کشیده و ناسخ نسخ ارباب این فن گردیده. صوت حزینش مایهٔ سرور و شادی خاطر محزون و نغمهٔ جان فزایش باعث رامش و آرامش دل پرخون. اوقاتش به کتابت کتاب اللّه و دعوات اجابت آیات مصروف است و خاطرش به عشقبازی مشعوف و این بیتش مناسب احوال:بخش ۶۳ - نظر نایینی: اسمش میرزا محمد رحیم و از اکابر اهالی آن قصبهٔ پرنعیم. در آغاز شباب از تحصیل علوم متداوله کامیاب. در اصفهان جنت نشان در خدمت علمای دین و پیروان شرع مبین به قدر استعداد خود از هر خرمنی خوشه چین آمد. در فنون علوم ماهر و قادر گردید. در طلب حصول تصفیه و تزکیهٔ نفسیه برآمد و شوقمند مجاهدات و مشاهدات شد. آخرالامر نورعلیشاه اصفهانی را دریافت و به جانب او شتافت. دست ارادت بدو داد و ذکر خفی از او تلقین گرفت و به عبادت مشغول گردید و به مراتب عالیهٔ ذوق و حال از فقرای معاصرین محسوب و طالبان را خدمتش مطلوب است. گاهی صحبت و گاهی نظر تخلص می‌نماید و نام طریقتش نظرعلیشاه است و از اشعار ابکار افکار اوست:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

و هُوَ زبدة المحققین و افضل المدققین، الحکیم الالهی و مخزن علوم لایتناهی ملاعلی. اصل آن جناب ازولایت نور مِنْاعمال مازندران بهشت نشان. در بدو سن از آنجا برآمده و به جهت تکمیل و تحصیل به دارالسلطنهٔ اصفهان متوطن شده. در خدمت فضلای حکمای معاصرین اکتساب علوم معقول کرده. به مجاهده و تصفیهٔ نفس شریف اشتغال داشت و به مرور دهور در فن حکمت الهی او را پایه‌ای اعلی دست داد. در اشراق در گیتی طاق شده. مردم از بلاد نزدیک و دور طالب خدمتش گردیدند و به خدمتش رسیدند و تلمّذ گزیدند. صاحب فضایل و خصایل شدند. اکنون سالهای سال است که در اصفهان به افاده می‌گذرانند و دیرگاهی است که در این فن مانند آن جناب فاضلی دانا و حکیمی بینا به ظهور نیامده است. حکم‌های اسلام را او مسلم است. غرض، خدمتش دست داده است. گاهی فکری می‌فرماید. از اوست:
هوش مصنوعی: او از برترین محققان و دقیق‌ترین دانشمندان است، حکیم الهی و منبعی از علوم بی‌پایان، ملاعلی. او اصالتاً از مازندران به‌عنوان مکانی بهشتی به دنیا آمده است. در سنین جوانی از آنجا خارج شده و برای ادامه تحصیل و تکمیل علم خود به دارالسلطنه اصفهان آمده است. در کنار فضلای زمان خود به یادگیری علوم عقلی پرداخته و در راستای تزکیه نفس و مجاهدت کوشیده است. با گذشت زمان در علم حکمت الهی به درجات بالایی دست یافته است. او به‌عنوان یک روشنایی در جهان شناخته می‌شود و مردم از نقاط نزدیک و دور به خدمت او می‌رسند و از دانش او بهره‌مند می‌شوند. سال‌هاست که او در اصفهان به تدریس و ارشاد می‌پردازد و هیچ فرد دیگری در این علم به اندازه او شناخته نشده است. او در احکام اسلامی نیز نظر و فکری خاص دارد و نظراتش مورد توجه است.
هر آه که بود در دل ما
برقی شد و سوخت حاصل ما
هوش مصنوعی: هر اندوه و حسرتی که در دل ما وجود داشت، به یکباره به جرقه‌ای تبدیل شد و ما را سوزاند.
راز دل ما نمی‌شود فاش
تا لاله نروید از گل ما
هوش مصنوعی: راز دل ما تا زمانی که لاله‌ای از گل ما نروید فاش نخواهد شد.
ز تنها گر تنی تنها نشیند
نشیند با خدا هرجا نشیند
هوش مصنوعی: اگر فردی تنها باشد و به دلخواه خود و با آرامش در کنار خداوند نشیند، هیچ گاه تنهایی او احساس نخواهد شد.
ز خود تنها نشین نوری که سهل است
اگر تنها کس از تنها نشیند
هوش مصنوعی: اگر کسی به تنهایی نشسته باشد، نباید آن را آسان بگیرد، زیرا حتی اگر او تنها باشد، هنوز هم ممکن است از تنهایی خود نجات یابد.
به کوی دوست روم چون غریب رسوایی
بود غریب رود چون به کعبه ترسایی
هوش مصنوعی: به کوی دوستم می‌روم، هرچند که مانند یک غریبه رسوا هستم. چون به کعبه می‌روم، این غریبی همراهم است.
منم به دیر چو زاهد به کعبه چون ترسا
به غیر دیر و حرم هست هم مرا جایی
هوش مصنوعی: من به معبد (دیر) می‌روم همان‌طور که زاهد به کعبه می‌رود؛ اما این را هم بدانید که من جایی دیگر غیر از معبد و حرم نیز دارم.
رخ نهان تو در هر چه بنگرم پیداست
ندیده دیده چه گوید نهان و پیدایی
هوش مصنوعی: چهره پنهان تو در هر چیزی که نگاه می‌کنم پیدا است. کسی که چیزی را نمی‌بیند، چه می‌گوید درباره‌ی آشکار و پنهان؟
فَأَیْنَمَا تَتَوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ
فَأَیْنَمَا تَتَجَلَّی تو قبلهٔ مایی
هوش مصنوعی: هر کجا که رو به آنجا بکنید، خداوند در آنجاست و هر کجا که جلوه کند، تو قبلهٔ ما هستی.
به غیر خواجهٔ قنبر امام دین حیدر
اگرچه هست خدا لیک نیست مولایی
هوش مصنوعی: به جز خواجه قنبر که مقام والایی در دین حیدر دارد، هر چند خداوند وجود دارد، اما هیچ‌کس به اندازه او مولای حقیقی نیست.
یَدُ اللّه است یَدُ اللّه فَوْقَ أَیْدِیْهم
به غیر دست خدا نیست دست بالایی
هوش مصنوعی: دست خدا برتر از همه دست‌هاست و هیچ دستی نمی‌تواند به قدرت او برسد.
بهای خاک درت نقد جان دهد نوری
که غیر این نبود غیر سود سودایی
هوش مصنوعی: بهای خاکی که تو در آن زندگی می‌کنی، جان من را می‌طلبد. نوری که در این دنیا وجود دارد، هیچ چیز جز ارزش واقعی و سودمند نیست.
حقا که علی امام مطلق باشد
حقیت او چو حق محقق باشد
هوش مصنوعی: واقعاً علی امام بی‌نظیری است؛ حقیقت وجود او به مانند حقیقتی است که به طور قطعی و محکم اثبات شده است.
آن کس که کند حق علی را انکار
از حق مگذر که منکر حق باشد
هوش مصنوعی: هر کسی که حق علی را انکار کند، از حق دیگری نیز غافل است؛ چرا که او در واقع منکر حق است.
وحدت چه بود قاهر و کثرت مقهور
در هرچه نظر کنی بود حق منظور
هوش مصنوعی: وحدت در واقع قدرتی است که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد و کثرت در برابر آن تسلیم است. هر چیزی را که نگاه کنی، حقیقتی را مشاهده می‌کنی که همان منظور اصلی است.
در مظهر کثرت است وحدت قاهر
در مجمع وحدت است کثرت مقهور
هوش مصنوعی: در جایی که تنوع و کثرت وجود دارد، قدرت و برتری وحدت برقرار است و در میان این وحدت، کثرت تحت سلطه است.