گنجور

بخش ۵۲ - منوّر رازی

اسمش میرزا اللّه ویردی. از جملهٔ مریدان و اخلاص کیشان حضرت قطب العارفین حاج محمد جعفر همدانی بود و مدتها نیز خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی را نموده. از یمن همت ایشان از سالکان مسلک طریقت و ناهجان منهج حقیقت گردید. فقیر او را ملاقات نمود. گرم روی، با حال و فقیری ستوده خصال بود. گاهی شعر می‌گفته. این رباعی از اوست:

مهر ازلی در دل بی کینهٔ ماست
منزلگه اسرار نهان سینهٔ ماست
ما گرچه خرابیم ز ما در مگذر
کان گنج خفی درون گنجینهٔ ماست
بخش ۵۱ - مجذوب همدانی قدّس سرّه: و هُوَ قدوةالمحققین و قطب العارفین الشیخ الکامل الصمدانی حاجی محمد جعفربن حاج صفرخان بن عبداللّه بیک الهمدانی. اصل آن جناب از طایفهٔ قراگزلو مِنْطوایف قزلباش و أباً عَنْجد، بزرگ ایل جلیل بوده و گاهی نیز حکومت قلمرو نموده‌‌اند. اعمام عظامش به امارت و صدارت مخصوص و والد ماجدش از ملازم نفور و به مداومت صحبت اهل علم مسرور. از خواص تلامذهٔ سید محقق سید ابراهیم رضوی قمی الاصل بوده و ایام حیات خود را به عبادات و مجاهدات و زهد و تقوی مصروف نموده. آخرالامر در کربلای معلی فوت و در رواق مقدس مدفون گردید و آن جناب از صغر سن به تحصیل مشغول بود. از ده سالگی تا هیجده سالگی در شهر مذکور تحصیل علوم ادبیه و منطق نمود. بعد به اصفهان رفت. مدت پنج سال عمر را مصروف علوم کلام و ریاضی و حکمت و طبیعی فرمود. از آنجا به کاشان عزیمت کرده، چهار سال را در خدمت مولانا محمد مهدی نراقی به تحصیل علوم الهی و فقه و اصول به سر برده. در آن اوقات به نوافل نهاریّه و لیلیّه و اوراد و اذکار کمال توجه داشته و به تحصیل طریق سلوک همت می‌گماشته.بخش ۵۳ - محجوب ترشیزی: اسمش میرزا مرتضی و خلف الصدق میرزا عبداللّه ترشیزی است. در اوائل عمر کسب متداوله نمود و از هرات و خراسان به عتبات عالیات فایض شد. به طبرستان و آذربایجان و عراق عجم و فارس و کرمان سیاحت کرد. در این ضمن با جمعی از عرفا و علما و شعرا و ظرفا صحبت داشت. سالی چند با فقیر به سر برد و در سفر و حضر نهایت وداد در میان بود. دیگرباره به اصفهان و یزد و کرمان مسافرت نمود و در نائین به خدمت حضرت اوحد الموحدین حاجی محمد حسین نائینی رسید. و غالباً ارادت او را گزید. اکنون مسافرت هندوستان در نظر دارد و روانهٔ آن مملکت است. الحق حضرتش چون تخلصش محجوب و خلقتش چون فطرتش محبوب. رفیقی است شفیق و همدمی است محرم. در فن شاعری، طبعی عالی دارد. در اقسام شعر صاحب قدرت است. قصاید نغز گفته لیکن به سبب پریشانی حال جمع ننموده و در نظر ندارد و ملتفت به شعر و شاعری نیست. فقیر این چند بیت را بر سبیل یادگار از او ثبت نمود:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسمش میرزا اللّه ویردی. از جملهٔ مریدان و اخلاص کیشان حضرت قطب العارفین حاج محمد جعفر همدانی بود و مدتها نیز خدمت جناب حاج محمد رضای همدانی را نموده. از یمن همت ایشان از سالکان مسلک طریقت و ناهجان منهج حقیقت گردید. فقیر او را ملاقات نمود. گرم روی، با حال و فقیری ستوده خصال بود. گاهی شعر می‌گفته. این رباعی از اوست:
هوش مصنوعی: میرزا الله ویردی نام داشت و از مریدان و علاقه‌مندان حاج محمد جعفر همدانی، که به عنوان قطب عارفان شناخته می‌شود، بود. او مدت زیادی به خدمت حاج محمد رضای همدانی مشغول بود و به واسطه تلاش‌های او، به جمع سالکان طریقت و پیروان حقیقت پیوست. فقیر او را ملاقات کرد و متوجه شد که او شخصی گرم‌رو و با ویژگی‌های پسندیده است. گاهی اوقات نیز شعر می‌سرود. یکی از رباعی‌هایش به این صورت است:
مهر ازلی در دل بی کینهٔ ماست
منزلگه اسرار نهان سینهٔ ماست
هوش مصنوعی: عشق و محبت جاودانه‌ای در دل ما وجود دارد و این دل مکانی برای نگهداری رازهای درون ماست.
ما گرچه خرابیم ز ما در مگذر
کان گنج خفی درون گنجینهٔ ماست
هوش مصنوعی: اگرچه ما در وضعیت بدی قرار داریم و ممکن است نقص‌هایی داشته باشیم، اما ارزش ما را نادیده نگیر. چرا که در درون ما چیزی گرانبها و ارزشمند وجود دارد که در ظاهر قابل دیدن نیست.