گنجور

بخش ۴ - اخگر کرمانی

اسم شریفش میرزا محمد یوسف. از سلسلهٔ میرزا حسین خان است که در آن ولایت آن سلسله حکومت و شهریاری وپیشکاری کرده‌اند. همیشه اوقات خاندان ایشان معزز و محترم زیسته‌اند و جناب میرزا، اخلاص و ارادت به خدمت حضرت عارف حقانی مولانا محمد کهیستانی قُدِسَ سِرّه العزیز به هم رسانیده و جناب مولانا از اکابر علمای ربانی و عرفای سبحانی و مرید حضرت حاج محمد حسین اصفهانی قُدِّسَ سِرّه العزیز بوده. جناب مولانای مذکور و جناب مولانا احمد و جناب سید محمد صالح و آقا سید محمدعلی را از کرمان اخراج نمودند. بعد از خروج ایشان در عرض راه جمعی بلوچ به ایشان رسیده به قتل و غارت پرداختند. جناب مولانا محمد را شهید کردند و سایرین به مشقت تمام آزاد شدند. میرزای مزبور هم در خدمت ایشان بود و بعد از ن واقعه به کرمان مراجعت نمود. هم در کرمان فقیر به خدمتش فیض یاب شدم. الحق جوانیست متصف به صفات پسندیده و متخلق به اخلاق حمیده. اوقاتش به عبادت مصروف و خاطرش به صحبت فقرا مشعوف. طبع خوشی دارد. قصیده را پخته می‌گوید. از اوست:

رباعی
مردان سوی عالم حقیقت راندند
نامردان در بهانه جویی ماندند
یک نکته بگویمت گر از من شنوی
آن برد به دوست ره که او را خواندند
بخش ۳ - اسرار سبزواری سَلَّمَهُ اللّهُ تَعالَی: و هُوَ فخرالمحققین و قدوة المتکلمین الحاج میرزا هادی حَفَظَهُ اللّه تعالی ابن الحاج ملامهدی السّبزواری. والد ماجد آن جناب از علمای عهد و صاحب مکنت بوده. به مکّهٔ معظمه رفته(ره). در مراجعت از راه دریا به شیراز رحلت یافته. جناب مولانا تا عشرهٔ کامله از عمر خود در سبزوار می‌زیسته. به اصرار جناب عالم عابد ملاحسین سبزواری که با والدش رفیق بوده به مشهد مقدس رضوی رفته به تحصیل کوشید. بعد از ریاضات شرعیه و تکمیل فقه و اصول و کلام و حکمت به شوق اقتباس حکمت اشراق به خدمت حکمای اصفهان رفته، هشت سال در نزد مولانا اسماعیل اصفهانی و ملاعلی النوری حکمت دیدند. بعد از مراجعت به خراسان به زیارت مکه رفته به سبزوار برگشتند. تا این ایام که هزار و دویست و هفتاد و هشت است بیست و هشت سال است که در آنجا به تألیف و تصنیف و تدریس و تحقیق علوم الهیه مشغول و از عمر شریفش شصت و سه سال رفته. شرح منظومه در حکمت و نبراس محفل التفقیه از طهارت تا انتهای حج با متن منظوم و شرح معلوم، همچنین شرح جوشن کبیر و دعای صباح و منظومه در منطق به قدر سیصد بیت موقوم فرمودند. حواشی بسیار خاصه بر کتب صدرالدین شیرازی و غیره نگاشته. رسالهٔ هدایت الطالبین وغزلیات نیز مرقوم فرمودند. صاحب کرامات و مقامات عالیه می‌باشد. تیمّناً به بعضی از غزلیات آن جناب می‌پردازم:بخش ۵ - آزاد کشمیری: مردی است معقول و نامش میرغلام رسول و به محمد علی شهرت کرده. در علوم متداوله ماهر و اظهار حکمت طبیعی و عقلی و رمل و شعر از احوال و اطوارش ظاهر. در بسیاری از ولایات ایران سیاحت کرده و با اعالی و ادانی روزگاری به سر آورده. با مشایخ معاصرین صحبت‌ها داشته و در فن عرفان مثنوی‌ها نگاشته. طالب معاشرت طایفهٔ درویشان و خود نیز از طبقهٔ ایشان بوده. مسافرت عراقین و فارس و زیارت عتبات عالیات دریافته. به صحبت شیخ خالد کُرد رسیده و معاشرت شیخ احمد لحساوی گزیده. فقیر را در شیراز صحبتش دست داد و ابواب آشنایی گشاد. اشعار بسیار از هر سیاقی داشت و مثنویات متعدده منظوم کرده. از جمله هفت دفتر در بحر رمل مشتمل بر تحقیقات و حکایات. مثنوی دیگر موسوم به خمخانه و میخانه، مثنوی دیگر در حکایت عشقبازی، دیوان غزلیات نیز تمام کرده بودند. پس از حرکت از شیراز دیگر اشعار آن جناب دست نداد. این چند بیت در خاطر بود. ان شاءاللّه بعد اشعار ایشان را تحصیل و قلمی خواهد نمود:

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.