گنجور

بخش ۱۹ - خاکی شیرازی

اسم شریفش میرزا امین. فقیری است دردمند و سالکی است دل‌نژند. پیوسته در زحمت و ابتلا مبتلا و گرفتار و از ملامت و شناعت منکرین در آزار و رنج‌های بی‌شمار کشیده و مجاهدات بسیار گزیده. در کنج قناعت آرمیده. در ایام شباب سیاحت فارس و عراق وعراق عجم نموده و مدتها درعتبات عالیات عرش درجات زایر بوده. اگرچه بسیاری از مشایخ معاصرین را دریافته، اما در وادی اخلاص و ارادت جناب محب علی شاه چشتی رحمة اللّه علیه شتافته. از میامن خدمت آن جناب به مقاصد اصلی کامیاب آمده. چندی در قلمرو علی تنکر توقف داشته و جمعی همت بر ارادتش گماشته. طریقهٔ سلسلهٔ علیّهٔ چشتیه دریافتند. اکنون در خارج شیراز در بقعهٔ هفت تنان، زاویه و خانقاهی دارند و احبا صحبت ایشان را غنیمت می‌شمارند. صحبتش مکرر دست داده. اشعار خوب دارند. اکنون جز این ابیات حاضر نیست:

ای دل اگردمی ز خودی با خدا شوی
از پای تا سر همه نور و ضیا شوی
گفتی کز اختلاف جهان نیستم خلاص
هستت خلاص گر به خلافش رضا شوی
یابی فراغتی ز ستم‌های نفس اگر
با سالکان راه خدا آشنا شوی
رباعی
چندی پی علم و مذهب و کیش شدم
یک چند دگر طالب درویش شدم
دیدم که دل است مبدء هر فیضی
برگشتم وطالب دل خویش شدم
بخش ۱۸ - خاوری کوزه کنانی: اسمش میرزا معصوم و سلسله نسبش به شمس الدین تبریزی می‌پیوندد. در دارالمؤمنین کاشان توطن دارد. نظر به پاکی فطرت و نیکی جبلت به مصاحبت اهل دنیا راضی نگردیده و به کسب و تجارت امور، معاش خود گذرانیده. چنان که در قصیده‌‌ای فرماید:بخش ۲۰ - راز شیرازی: و هُوَ زبدة العارفین، میرزا ابوالقاسم بن مرحوم میرزا عبدالنبی. والدش به ارادت و مصاهرت جناب شیخ مغفور آقا محمد هاشم شیرازی مشهور اختصاص داشته و به علو درجات و سمو حالات معروف و به صفات حمیده موصوف بوده و در سنهٔ رحلت نموده. غرض، جناب میرزا از جانب والد ماجد نسبش به جناب میر سید شریف علامهٔ جرجانی می‌رسید و بطناً صبیّه زادهٔ جناب رضوان مآب شیخ العارف المؤمن الموحد آقا محمد هاشم شیرازی و نوادهٔ حضرت سید کامل فاضل و شیخ محقق واصل قطب الدین نیریزی است. الحق فقرای سلسلهٔ علیهٔ ذهبیه را به وجود جنابش افتخار است و در احوال و آداب طریقت ایشان را متعابعتش رواست. با آنکه هنوز در عنفوان جوانی است علامات پیری از ناصیهٔ حالش هویدا و نشان بزرگی از چهرهٔ کمالش پیداست. مکاتیب شیخ مرحوم آقامحمد هاشم را جمع می‌نماید. گاهی خدمتش اتفاق می‌افتد. اگرچه میلی به شاعری ندارند، اما گاهی همت بر مدایح ائمه می‌گمارند. این چند بیت از قصیدهٔ او نوشته شد:

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اسم شریفش میرزا امین. فقیری است دردمند و سالکی است دل‌نژند. پیوسته در زحمت و ابتلا مبتلا و گرفتار و از ملامت و شناعت منکرین در آزار و رنج‌های بی‌شمار کشیده و مجاهدات بسیار گزیده. در کنج قناعت آرمیده. در ایام شباب سیاحت فارس و عراق وعراق عجم نموده و مدتها درعتبات عالیات عرش درجات زایر بوده. اگرچه بسیاری از مشایخ معاصرین را دریافته، اما در وادی اخلاص و ارادت جناب محب علی شاه چشتی رحمة اللّه علیه شتافته. از میامن خدمت آن جناب به مقاصد اصلی کامیاب آمده. چندی در قلمرو علی تنکر توقف داشته و جمعی همت بر ارادتش گماشته. طریقهٔ سلسلهٔ علیّهٔ چشتیه دریافتند. اکنون در خارج شیراز در بقعهٔ هفت تنان، زاویه و خانقاهی دارند و احبا صحبت ایشان را غنیمت می‌شمارند. صحبتش مکرر دست داده. اشعار خوب دارند. اکنون جز این ابیات حاضر نیست:
هوش مصنوعی: میرزا امین شخصی فقیر و دردمند است که در راه سیر و سلوک خود دچار چالش‌ها و سختی‌های زیادی شده است. او همواره در کوششی بی‌پایان برای مقابله با مشکلات و آزارهایی که از منتقدان دریافت کرده، بوده و زحمات زیادی را متحمل شده است. در عین حال، او به زندگی قانعانه‌ای روی آورده و در جوانی به سفرهایی به فارس و عراق رفته و مدتی در اماکن مقدس زیارت کرده است. هرچند که با بسیاری از علمای زمان خود آشنا شده، اما بهترینی را که در دل دارد، به محب علی شاه چشتی تقدیم کرده و از خدمات او بهره‌مند گردیده است. او مدتی در محل علی تنکر اقامت داشته و گروهی به محبت و ارادت او مشغول بوده‌اند و طریقه چشتیه را آموخته‌اند. اکنون او در نزدیکی شیراز در محلی به نام بقعه هفت تنان خانقاهی دارد که بسیاری از علاقه‌مندان بهره‌مند می‌شوند. او به دلایلی زیادی مورد توجه قرار گرفته و اشعاری زیبا دارد که در حال حاضر تنها تعدادی از آن‌ها موجود است.
ای دل اگردمی ز خودی با خدا شوی
از پای تا سر همه نور و ضیا شوی
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از خودت بگذری و به خدا نزدیک شوی، از سر تا پا پر از نور و روشنی خواهی شد.
گفتی کز اختلاف جهان نیستم خلاص
هستت خلاص گر به خلافش رضا شوی
هوش مصنوعی: گفتی که من از تضادها و ناهماهنگی‌های دنیا رها هستم، اما تحقق رهایی تو بستگی به این دارد که با ناهماهنگی‌ها و چالش‌ها سازگار باشی.
یابی فراغتی ز ستم‌های نفس اگر
با سالکان راه خدا آشنا شوی
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از درد و رنج‌های ناشی از نفست راحت شوی، باید با افراد راه خدا آشنا شوی و در کنار آن‌ها قرار بگیری.
چندی پی علم و مذهب و کیش شدم
یک چند دگر طالب درویش شدم
هوش مصنوعی: مدتی به دنبال علم و دین و آیین رفتم، سپس مدت دیگری به دنبال حال درویشی و زهد و تسلیم شدم.
دیدم که دل است مبدء هر فیضی
برگشتم وطالب دل خویش شدم
هوش مصنوعی: دیدم که دل، منبع همه نیکی‌هاست، بنابراین به سوی آن برگشتم و در پی دل خود رفتم.