گنجور

بخش ۱۷ - خالد سلیمانیه

وهُوَ فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد. اصلش از اکراد سلمانیه و در بغداد صاحب خانقاه و دستگاه. به صحبت علما و فضلای معاصرین رسیده و سالها در بادیهٔ تحصیل و طلب دویده و در خدمت عرفا و مشایخ این عهد ریاضات کشیده تا بادهٔ معرفت چشیده. همواره آستانش ملجاء فقیران و پیوسته محفلش مجمع امیران. به همت و سخاوت معروف و به طاعت و عبادت موصوف. سلاسل بسیار دیده و طریقهٔ نقشبندیه گزیده. اکنون سلسلهٔ علیهٔ نقشبندیه را به وجودش افتخار است و شیخ بالاستحقاق و الاستقلال آن دیار است. از بلاد بعیده طالبان خدمتش مخصوص به تقبیل حضرتش می‌آیند و به مفتاح توجه و التفاتش قفل گنجینهٔ طلب می‌گشایند. از کثرت مریدین، پاشای بغداد از وی متوهم شده، شیخ از بغداد به روم آمده. اکنون در روم به سر می‌برد. این دو بیت از اوست:

طبیبان جمله‌ام از چاره واماندندو من آخر
به دردی یافتم درمان دل دیوانهٔ خود را
اگر مرد راهی دردوست باز است
وگر قصه جویی حکایت دراز است
بخش ۱۶ - خاکی خراسانی: نام شریف آن جناب مولانا لطفعلی. والدش از اهل بروجرد بود. اما تولد آن حضرت در ارض اقدس روی نمود. از علوم رسمیه و فنون ادبیه بهره ور گردیده و بادهٔ فقر از جام ملامت کشیده. خراسان و پیشاور و کابل را سیاحت کرده و به خدمت جناب مسکین شاه پیشاوری و سید عالم شاه هندی رسیده. از ایشان تربیت‌ها دیده و آن گاه به جانب عراقین و فارس شتافته. سعادت خدمت حضرت سید قطب الدین شیرازی و آقا محمد هاشم دریافته و بنا بر اخلاص به خدمت جناب آقا محمد هاشم نام فرزند سعادتمند خود را محمد هاشم نهاده. غرض، سالهای سال رهسپر وادی ملامت و تارک سبیل مروت و سلامت بود و به انواع ممکنه نفس را مجاهده می‌فرمود. اغلب اوقات صائم و مشغول به ذکر دایم. جوعش مطلوب و عبادتش محبوب. تا آخر عمر در عبادت و مجاهده ولوع داشت و پیوسته همت بر عزلت می‌گماشت. بیشتر اوقات به خدمت و صحبت حضرت اوحدالموحدین حاج میرزاابوالقاسم شیرازی روی می‌آورد و صحبت کثیرالبهجت آن جناب را غنیمت می‌شمرد. الحق عالمی عابد و فقیری زاهد و سیاحی وارسته و متورعی خجسته بود. فقیر مکرر ادراک خدمت آن جناب را حاصل نمود.بخش ۱۸ - خاوری کوزه کنانی: اسمش میرزا معصوم و سلسله نسبش به شمس الدین تبریزی می‌پیوندد. در دارالمؤمنین کاشان توطن دارد. نظر به پاکی فطرت و نیکی جبلت به مصاحبت اهل دنیا راضی نگردیده و به کسب و تجارت امور، معاش خود گذرانیده. چنان که در قصیده‌‌ای فرماید:

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وهُوَ فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد. اصلش از اکراد سلمانیه و در بغداد صاحب خانقاه و دستگاه. به صحبت علما و فضلای معاصرین رسیده و سالها در بادیهٔ تحصیل و طلب دویده و در خدمت عرفا و مشایخ این عهد ریاضات کشیده تا بادهٔ معرفت چشیده. همواره آستانش ملجاء فقیران و پیوسته محفلش مجمع امیران. به همت و سخاوت معروف و به طاعت و عبادت موصوف. سلاسل بسیار دیده و طریقهٔ نقشبندیه گزیده. اکنون سلسلهٔ علیهٔ نقشبندیه را به وجودش افتخار است و شیخ بالاستحقاق و الاستقلال آن دیار است. از بلاد بعیده طالبان خدمتش مخصوص به تقبیل حضرتش می‌آیند و به مفتاح توجه و التفاتش قفل گنجینهٔ طلب می‌گشایند. از کثرت مریدین، پاشای بغداد از وی متوهم شده، شیخ از بغداد به روم آمده. اکنون در روم به سر می‌برد. این دو بیت از اوست:
هوش مصنوعی: شیخ خالد، که در میان عارفان و سالکان به مقام والایی رسیده است، از نظر ظاهری و باطنی در کمال است. او اصالتاً از اکراد سلمانیه است و در بغداد دارای خانقاهی بوده و جایگاه مشخصی دارد. سال‌ها از عمرش را در جستجوی علم و دانش گذرانده و در خدمت عارفان و مشایخ زمان خود به ریاضت پرداخته تا به معرفت دست یابد. همیشه محل او پناهگاه فقیران و محفلش مجمعی از بزرران بوده است. او به سخاوت و ایثار مشهور بوده و در عبادت و طاعت شناخته شده است. شیخ چندین سلسله را تحت نظر داشته و طریقهٔ نقشبندیه را برگزیده است. اکنون، افتخار سلسلهٔ نقشبندیه به وجود او مربوط می‌شود و او به حق، شایسته‌ترین فرد در آن دیار است. افرادی از نقاط دوردست برای خدمت به او مخصوصاً به دیدارش می‌آیند و با توجه و محبت او، درهای گنجینهٔ علم را برای خود می‌گشایند. به علت تعداد زیاد مریدان، پاشای بغداد از او نگران شده و شیخ از بغداد به روم مهاجرت کرده و اکنون در روم زندگی می‌کند. دو بیت شعر از او نیز وجود دارد.
طبیبان جمله‌ام از چاره واماندندو من آخر
به دردی یافتم درمان دل دیوانهٔ خود را
هوش مصنوعی: همه پزشکان از درمان مأیوس شدند و من در نهایت راهی برای درمان درد دل دیوانه‌ام پیدا کردم.
اگر مرد راهی دردوست باز است
وگر قصه جویی حکایت دراز است
هوش مصنوعی: اگر کسی در پی حقیقت و دوستی باشد، راهی برای او باز است و اگر به دنبال داستان‌ها و افسانه‌ها باشد، آن‌ها هم گاهی بسیار طولانی و پیچیده‌اند.