رباعی شماره ۵۴
در وادی معرفت نه گیر است و نه دار
کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار
رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا
دریا به دهان سگ مگردان مردار
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در وادی معرفت نه گیر است و نه دار
کانجا همه بر هیچ نهٰادند سوار
هوش مصنوعی: در مسیر شناخت و درک، نه مانع و نه مشکل وجود دارد، زیرا در آنجا همه چیز بر پایهی عدم و هیچ استوار است.
رفتم که زمعرفت زنم دم، گفتا
دریا به دهان سگ مگردان مردار
هوش مصنوعی: رفتم تا از شناخت خود سخن بگویم، گفت: به آب دریا سنگ ننداز، چون این کار بیهوده است.
حاشیه ها
1398/05/18 11:08
مهدی قناعت پیشه
در وادی معرفت نه گیر است و نه دار
چون بر شتر حق همه گشته ند سوار
نادان چو زمعرفت زند دم، گوید
دریا به دهان سگ مگردد مردار