گنجور

رباعی شماره ۳۱

ناصح چکنی زبانم از پندم مبند
یکبار بیا ببین در آن سرو بلند
گر چشم ز روی او توانی برداشت
من نیز دل از غمش توانم بر کند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ناصح چکنی زبانم از پندم مبند
یکبار بیا ببین در آن سرو بلند
هوش مصنوعی: ای نصیحت کننده، زبانم را در خواب نکش و هر بار که می آیی، یک بار هم از نزدیک ببین که چه حالتی دارم و در چه وضعیتی هستم، مانند آن سرو بلند.
گر چشم ز روی او توانی برداشت
من نیز دل از غمش توانم بر کند
هوش مصنوعی: اگر بتوانی چشمت را از روی او برداری، من هم می‌توانم دلم را از غم او جدا کنم.

حاشیه ها

1391/07/28 18:09
اولاد

ناصح چکنی زبانم از پند مبند

1392/01/25 13:03
سامی

سلام
بنده هیچ نسخه ای در اختیار ندارم اما از لحاظ مضمون فکر کنم در مصرع اول ((ببند))درست باشد ، نه ((مبند))

1393/08/05 11:11
احمد باقری

فکر میکنم مصرع اول باید اینگونه باشد تا معنی مناسبی از شعر دستگیر شود.
ناصح چکنی زبانت از پند ببند

1398/05/16 18:08
مهدی قناعت پیشه

دل به ثروت وقدرت دنیات مبند
یکبار بیا نگر در آن سرو بلند
گر چشم ز روی او توانی برداشت
من نیز دل از عاشقی خواهم بر کند

1398/05/16 18:08
مهدی قناعت پیشه

دل به ثروت وقدرت دنیات مبند
یکبار بیا نگر در آن سرو بلند
گر چشم ز روی او توانی برکند
من نیز دل از عاشقی اش خواهم کند