غزل شمارهٔ ۷۶
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
زیر دستت چه آسمٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه
روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه
چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه
آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه
ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه
باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه
نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه
سنگ سوزم اگر ببٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه
گاه و بیگاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
گفتمش میرود رضی گفتا
هر کجا میرود خدا همراه
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تو بدین چشم شوخ و روی چو ماه
ببری دل ز دست سنگ سیاه
هوش مصنوعی: با نگاه جذاب و لبخند زیبايت، دلها را مجذوب میکنی و حتی سنگ و سختیها را نرم میکنی.
زیر دستت چه آسمٰان چه زمین
پایمالت چه آفتاب و چه ماه
هوش مصنوعی: هر چه در دستان توست، چه آسمان و چه زمین، زیر پاهایت است، حتی خورشید و ماه.
روز مستی نمیبریم بسر
این زمان آمدیم بر سر راه
هوش مصنوعی: در این روزهای خوش و سرمستی نمیخواهیم به خواب برویم و از زندگی غافل شویم. ما اکنون به یک نقطه مهم در زندگیمان رسیدهایم که باید از آن استفاده کنیم.
چون ننالیم که از تماشایش
باز گردد بسوی دیده نگاه
هوش مصنوعی: اگر ما به خاطر تماشای او شکایت نکنیم، ممکن است او دوباره به سمت چشمان ما برگردد و ما را تماشا کند.
آنچه آن جلوه کرد با جانم
برق هرگز نمیکند به گیاه
هوش مصنوعی: هر چه که آن زیبایی در وجودم نقش بسته، هیچگاه مانند برق یا نور درختان بر جانم تأثیر نمیگذارد.
ای که بی باک بر سر راهش
میروی و نمیروی از راه
هوش مصنوعی: ای کسی که با شجاعت بر سر این راه قدم میگذاری و از آنجا بازنمیگردی.
باش یک لحظه تا برون آید
آفتابم ز زیر ابر سیاه
هوش مصنوعی: لحظهای صبر کن تا آفتابم از زیر ابر تیره بیرون بیاید.
نفست از چه مرده زنده کند
گر نه روح اللهی، بلا اشباه
هوش مصنوعی: نفست چه خاصیتی دارد که بتواند جان بپروراند، اگر نه اینکه به روح خداوند پیوندی دارد و شبیه آن است.
سنگ سوزم اگر ببٰارم اشک
چرخ ریزم اگر بر آرم آه
هوش مصنوعی: اگر سنگ باشم، اشکهایم آتش میزنند و اگر آهی بکشم، آسمان به لرزه درمیآید.
گاه و بیگاه منع ما نکنی
چشمت ار بر رخش فتد ناگاه
هوش مصنوعی: هر از گاهی چشم تو بر من میافتد و از این نگاه، مانع آزارم نمیکنی.
گفتمش میرود رضی گفتا
هر کجا میرود خدا همراه
هوش مصنوعی: به او گفتم که او میرود، او گفت: هر جا که برود، خدا همواره با اوست.

رضیالدین آرتیمانی