غزل شمارهٔ ۷۵
نتوان گذشتن آسان از آن کو
گل تا بگردن، گل تا بزانو
از دست آن شست مشکل توان رست
صیاد ما را سخت است بازو
حرف خلاصی فکر محالی است
فکری دگر کن حرفی دگر گو
دل میربایند جان میستانند
شو خان به بازی، شیران به بازو
زان مه که گاهی پهلوی غیر است
صد داغ داریم، پهلو به پهلو
تا رو نهٰادیم در عٰالم عشق
با هر دو عالم گشتیم یکرو
از دوست نتوان ما را بریدن
ناصح تو مینال، مشفق تو میگو
هم جان ستانند، هم دلفریبند
آن زلف و کاکل، آن چشم وابرو
گوئی که بوئی ز آن گل شنیدم
خود را نیٰابی، یابی گران بو
چون به توان کرد عاشق به تدبیر
کی خوش توان کرد دندان به دارو
بی می خرابم بیجرعه مدهوش
زان لعل میگون زان چشم جادو
گفتم رضی را سر نه بدین در
کارش همین است در آن سر کو
اطلاعات
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نتوان گذشتن آسان از آن کو
گل تا بگردن، گل تا بزانو
هوش مصنوعی: نمیتوان به سادگی از آن دشت پر از گل که تا گردن یا زانو میرسد، گذشت.
از دست آن شست مشکل توان رست
صیاد ما را سخت است بازو
هوش مصنوعی: از دست پرندهای که فرار کرده، نمیتوان رهایی یافت؛ برای صیاد ما، دوباره به دام انداختن او کار دشواری است.
حرف خلاصی فکر محالی است
فکری دگر کن حرفی دگر گو
هوش مصنوعی: باید بدانید که داشتن تفکر منفی و ناامیدکننده هیچ فایدهای ندارد. بهتر است به جای نگرانی و پافشاری روی افکار منفی، به جستجوی راهحلهای جدید و مثبت بپردازید و سخنانی متفاوت و سازنده بیان کنید.
دل میربایند جان میستانند
شو خان به بازی، شیران به بازو
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که دلها را میربایند و جانها را میستانند، بنابراین ای پادشاه، به بازی بپرداز زیرا شیران در میدان قدرت و قوت هستند.
زان مه که گاهی پهلوی غیر است
صد داغ داریم، پهلو به پهلو
هوش مصنوعی: از آن ماه که گاهی در کنار دیگران است، صد درد داریم که باید به خاطر آن با هم درد و دل کنیم.
تا رو نهٰادیم در عٰالم عشق
با هر دو عالم گشتیم یکرو
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، ما به قدری غرق شدیم که حتی با دو جهان دیگر نیز یکسان و هماهنگ شدیم.
از دوست نتوان ما را بریدن
ناصح تو مینال، مشفق تو میگو
هوش مصنوعی: نمیتوان از دوست دور شد، حتی اگر نصیحتکنندهای ما را متذکر شود و یا کسی که دلش به حال ما میسوزد، صحبت کند.
هم جان ستانند، هم دلفریبند
آن زلف و کاکل، آن چشم وابرو
هوش مصنوعی: زلف و کاکل و چشم و ابروی او هم در دلربایی و جذابیت بینظیرند و هم روح را میگیرند.
گوئی که بوئی ز آن گل شنیدم
خود را نیٰابی، یابی گران بو
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که بویی از آن گل را حس کردهام، اما وقتی به خودم نگاه میکنم، چیزی از آن زیبایی را نمییابم.
چون به توان کرد عاشق به تدبیر
کی خوش توان کرد دندان به دارو
هوش مصنوعی: عاشق اگر بخواهد با تدبیر عمل کند، نمیتواند به سادگی بر درد و رنج خود غلبه کند، مانند اینکه دندان درد را با دارو درمان کرد.
بی می خرابم بیجرعه مدهوش
زان لعل میگون زان چشم جادو
هوش مصنوعی: من بدون شراب و نوشیدن آن، به شدت تحت تأثیر زیبایی و جادوگری آن لعل میگون و آن چشمان افسونگرم.
گفتم رضی را سر نه بدین در
کارش همین است در آن سر کو
هوش مصنوعی: به او گفتم که راضی به این کار نیست، در این مسیر چیزی جز این نیست که در آن سر کوچه وجود دارد.
حاشیه ها
1399/12/01 13:03
زرتشت
گل تا به گردن گل تا به زانو ...
کاش شخصی که آگاهی کافی دارد مشخص نماید که گلٰ منظور است یا گِل و نیز اگر که هر دو به کار رفته، در این صورت ترتیب ها کدام هستند. با تشکر
1399/12/01 13:03
زرتشت
راستی شوخان با یک فاصله در بین شو خان آورده شده که خواهشمندم از مدیر که اصلاح نمایند.

رضیالدین آرتیمانی