غزل شمارهٔ ۷۴
روی یار است یا گل نسرین
کوی یار است یا بهشت برین
زیر دستت چه آفتاب و چه ماه
پایمالت چه آسمان چه زمین
چند از حسرت سراپایت
بی سرو پا شویم و بی دل ودین
همه زنار بر میٰان بندی
بشنوی حرفی از گوشه نشین
سر به چرخش فرو نمیآرم
گر سرم ز آسمٰان رسد به زمین
بد گمان گشتهای بکش زارم
کاین گمٰان میکشد مرا بیقین
بر رخ او رضی عرق بنگر
گرد مه، گر ندیدهای پروین
بیطهارت نمیرسد به نجات
بیبکارت، نمیرسد کابین
چند ازین غافلی رضی برخیز
کاروان رفت بیش از ین منشین
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.