غزل شمارهٔ ۷۱
ز خواب ناز خیز و فتنه سرکن
جهان یکبارگی زیر و زبر کن
حذر از کوری خفاش طبعان
سری از منظر خورشید در کن
نگویم صورتم را بخش معنی
مرا از صورت و معنی بدر کن
ز پیش این پردهٔ پندار بردار
زمین و آسمان زیر و زبر کن
خبر گوئی از آن عیٰار دارم
برو ای بیخبر فکر دگر کن
جگر می پرور از خونابهٔ دل
غذای دل هم از خون جگر کن
رضی تا چند ازین بسیار گفتن
سخن اینجا رساندی، مختصر کن
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.