گنجور

غزل شمارهٔ ۷

جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است
پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است
سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست
خواب شیرین چون کند آن را که شوری در سر است
هفت کشور گشتم و درمان دردم کس نکرد
یا رب این درمان دردم در کدامین کشور است
پارسائی راست ناید، یار ما آسوده باش
حقه بازی دیگر و شمشیربازی دیگر است
راست بنگر جانب این پیره زال کج نهاد
کاین جلب پیوسته رنگین‌پار خون شوهر است
در فراقم یاد آنشب همچو آب و آتش است
در مزاقم حسرت آن لب چو شیر و شکر است
از خرابات و حرم چیزی نشد حاصل رضی
اینقدر معلوم شد کان نشئه جائی دیگر است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جاه دنیا سر بسر نوک سنان و خنجر است
پا بدین ره کی نهد آنرا که چشمی بر سر است
هوش مصنوعی: دنیا پر از خطرات و چالش‌هاست و تنها کسانی می‌توانند در این مسیر قدم بگذارند که به درستی از حقایق اطرافر خود آگاه باشند و قدرت دیدن واقعیت‌ها را داشته باشند. آن‌هایی که بینش و بصیرت دارند، در این راه می‌توانند موفق شوند.
سر به بالین چون نهد آنرا که دردی در دلست
خواب شیرین چون کند آن را که شوری در سر است
هوش مصنوعی: وقتی کسی دردی در دل دارد، چطور می‌تواند روی بالش استراحت کند؟ و وقتی کسی در سر خود دغدغه‌ای دارد، چگونه می‌تواند خواب خوشی داشته باشد؟
هفت کشور گشتم و درمان دردم کس نکرد
یا رب این درمان دردم در کدامین کشور است
هوش مصنوعی: مدت‌هاست در سفر به هفت سرزمین بوده‌ام و هیچ‌کس نتوانسته درد من را درمان کند. خداوند، من این درمان را در کدام سرزمین باید بیابم؟
پارسائی راست ناید، یار ما آسوده باش
حقه بازی دیگر و شمشیربازی دیگر است
هوش مصنوعی: کسی که به راستی پارسا و مومن است، نمی‌تواند به سادگی با تظاهر و حقه‌بازی زندگی کند. باید این را در نظر داشته باشید که هنرهای فریب و رزمندگی با هم متفاوت است و نباید آنها را با هم یکسان دانست.
راست بنگر جانب این پیره زال کج نهاد
کاین جلب پیوسته رنگین‌پار خون شوهر است
هوش مصنوعی: به دقت به این پیرمرد نگاه کن که چگونه کج نشسته است. این لباس رنگارنگ که بر تن دارد، همواره نشانه‌ای از خون شوهرش است.
در فراقم یاد آنشب همچو آب و آتش است
در مزاقم حسرت آن لب چو شیر و شکر است
هوش مصنوعی: در جدایی من، یاد آن شب مانند ترکیبی از آب و آتش در حسی وظیفه‌ای است. حسرت آن لب‌ها برایم مانند شیر و شکر می‌باشد؛ هم لذیذ و هم شیرین.
از خرابات و حرم چیزی نشد حاصل رضی
اینقدر معلوم شد کان نشئه جائی دیگر است
هوش مصنوعی: از میخانه و محل عبادت هیچ نتیجه‌ای به دست نیامد. تنها این نکته روشن شد که این نشئه‌ای که به دنبالش هستیم، در مکانی دیگر وجود دارد.

حاشیه ها

1399/12/21 01:02
مریم السادات لطیفی

در مزاقم حسرت آن شیر وشکر است
مذاق درست است
لطفا تصحیح کنید