گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶

بی‌رخت گر بگل نظاره کنیم
دشنه گردیم و سینه پاره کنیم
نه فراموشی و نه یاد کنی
خود بفرمای تا چه چاره کنیم
آتش عشق تو جهانسوز است
هرزه ما از میان کناره کنیم
داغ را هم به داغ سینه نهیم
زخم راهم به زخم چاره کنیم
با همه عیب و فسق و زرق و خیال
عیب رند شرابخواره کنیم
دلق سالوس اگر بیندازیم
بت و زنار آشکاره کنیم
چون رضی صد هزار جان خواهیم
تا فدایش هزار باره کنیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.