گنجور

غزل شمارهٔ ۶۶

بی‌رخت گر بگل نظاره کنیم
دشنه گردیم و سینه پاره کنیم
نه فراموشی و نه یاد کنی
خود بفرمای تا چه چاره کنیم
آتش عشق تو جهانسوز است
هرزه ما از میان کناره کنیم
داغ را هم به داغ سینه نهیم
زخم راهم به زخم چاره کنیم
با همه عیب و فسق و زرق و خیال
عیب رند شرابخواره کنیم
دلق سالوس اگر بیندازیم
بت و زنار آشکاره کنیم
چون رضی صد هزار جان خواهیم
تا فدایش هزار باره کنیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی‌رخت گر بگل نظاره کنیم
دشنه گردیم و سینه پاره کنیم
هوش مصنوعی: اگر بدون دیدن چهره‌ات بخواهیم به گل نگاه کنیم، به جای زیبایی آن، دل‌مان پر از اندوه و درد خواهد شد.
نه فراموشی و نه یاد کنی
خود بفرمای تا چه چاره کنیم
هوش مصنوعی: نه تو را فراموش کرده‌ام و نه به یاد تو هستم، خودت بفرما چه کاری باید انجام دهیم.
آتش عشق تو جهانسوز است
هرزه ما از میان کناره کنیم
هوش مصنوعی: عشق تو چنان آتش نیرومندی است که می‌تواند هر چیزی را بسوزاند. بنابراین، ما باید از راه خود کنار برویم.
داغ را هم به داغ سینه نهیم
زخم راهم به زخم چاره کنیم
هوش مصنوعی: ما درد و رنج را با هم تحمل می‌کنیم و برای هر زخمی راه حلی پیدا می‌کنیم.
با همه عیب و فسق و زرق و خیال
عیب رند شرابخواره کنیم
هوش مصنوعی: با وجود تمام عیب‌ها و نادرستی‌ها و حتی خیال‌پردازی‌های رند شراب‌دوست، ما به او توجه می‌کنیم و درباره‌اش صحبت می‌کنیم.
دلق سالوس اگر بیندازیم
بت و زنار آشکاره کنیم
هوش مصنوعی: اگر لباس ریا و تظاهر را کنار بگذاریم و به حقیقت و اصل خویش بازگردیم، در این صورت می‌توانیم ماجرای بت‌پرستی و بندگی را به وضوح نشان دهیم.
چون رضی صد هزار جان خواهیم
تا فدایش هزار باره کنیم
هوش مصنوعی: ما حاضر هستیم که جان‌های زیادی را به خاطر او فدای او کنیم و بارها و بارها این کار را انجام دهیم.