غزل شمارهٔ ۵۲
چو از جور رقیبان از در او بار میبستم
ره آمد شدن از گریه بر اغیار میبستم
خوش آن خاری که چون سنگش بسر میزد من از حسرت
چو گل میچیدم و بر گوشهٔ دستار میبستم
گشادم از در پیر مغان شد کاشکی ز اول
ز کف تسبیح میافکندم و زنار میبستم
در آمد میشدم صد بار افزون از در یاری
دل خود گر رضی بر صورت دیوار میبستم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو از جور رقیبان از در او بار میبستم
ره آمد شدن از گریه بر اغیار میبستم
هوش مصنوعی: زمانی که از ظلم رقیبان به تنگ آمده بودم و از در خانهاش دور میشدم، راهی برای آمدن به سوی او پیدا کردم و به خاطر غم و اندوهی که داشتم، بر بیگانگان نیز دوری میگزیدم.
خوش آن خاری که چون سنگش بسر میزد من از حسرت
چو گل میچیدم و بر گوشهٔ دستار میبستم
هوش مصنوعی: خوشا به حال آن خاری که با سنگ به او ضربه میزنند. من از حسرت آن گل، آن را میچیدم و بر روی لبه دستارم میبستم.
گشادم از در پیر مغان شد کاشکی ز اول
ز کف تسبیح میافکندم و زنار میبستم
هوش مصنوعی: از در قدیمی میخانه وارد شدم و آرزو کردم ای کاش از همان ابتدا تسبیح را رها میکردم و به جای آن زنجیری به دور کمرم میبستم.
در آمد میشدم صد بار افزون از در یاری
دل خود گر رضی بر صورت دیوار میبستم
هوش مصنوعی: اگر میتوانستم، بارها و بارها به حضور یاری خود میرفتم، حتی اگر مجبور میشدم رضایت او را بر روی دیوار نشان دهم.

رضیالدین آرتیمانی