گنجور

غزل شمارهٔ ۴۸

بهوش باش که در بارگاه رد و قبول
کمال عین ذواتست و فصل عین فصول
اگر قبول و گر رد کنی خلاصم کن
شدم هلاک ز ماخولیای رد و قبول
دچار او نشدم تا ز خویش برگشتم
فناست تجربه کردیم کیمیٰای قبول
رسیده شاهد معنی ز صورت زشتت
ببین که از چه به خود گشته‌ای دلا مشغول
نبوده یکنفسی بی‌پیاله تا بوده
رضی ز زهد و ریا بی‌حساب و نامعقول

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهوش باش که در بارگاه رد و قبول
کمال عین ذواتست و فصل عین فصول
هوش مصنوعی: مواظب باش که در درگاه استجابت و پذیرش، کمال به طور کامل وجود دارد و فصل‌ها نیز به همین ترتیب به روشنی مشخص هستند.
اگر قبول و گر رد کنی خلاصم کن
شدم هلاک ز ماخولیای رد و قبول
هوش مصنوعی: اگر مرا بپذیری یا رد کنی، من را از این سردرگمی نجات بده. من به خاطر این تأمل و تناقض در پاسخ تو، در حال نابود شدن هستم.
دچار او نشدم تا ز خویش برگشتم
فناست تجربه کردیم کیمیٰای قبول
هوش مصنوعی: من به دام آن عشق نیفتادم تا این که از خودم فاصله گرفتم. فهمیدم که تنها چیزی که ارزش دارد، از دست رفته است و ما تنها با تجربه کردن می‌توانیم به ارزش واقعی آن پی ببریم.
رسیده شاهد معنی ز صورت زشتت
ببین که از چه به خود گشته‌ای دلا مشغول
هوش مصنوعی: به تو می‌گویم که با وجود زیبایی‌ات، حالا به عمق وجود خودت توجه کن و ببین که چگونه از زشتی ظاهرت به پرواز درآمده‌ای. عزیزم، نگران این مسائل نباش.
نبوده یکنفسی بی‌پیاله تا بوده
رضی ز زهد و ریا بی‌حساب و نامعقول
هوش مصنوعی: هیچ انسانی از روزگاری که بوده، بدون دل‌مشغولی و آرزوی خوشی نبوده است. از قدیم، رضایت به زندگی زاهدانه و ظاهرگرایانه بی‌هیچ منطقی به چشم می‌خورده است.

حاشیه ها

1395/06/19 06:09
رضا

ذواتست
در بیت اول به نظرم اشتباه تایپی داره