گنجور

غزل شمارهٔ ۴

نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را
چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را
بروی زمین مهروار ار بخندی
بزیر زمین درکشی آسمان را
من از حسرت رویش از هوش رفتم
خدایا شکیبی تماشاکنان را
به دل زان نداریم یک مو گرانی
که بر سر کشیدیم رطل گران را
بهارت دلا کس ندانست چون شد
بهر حال دریاب فصل خزان را
فراموش کردند از مهربانی
چه افتاد یاران نامهربان را
از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو کلام و زبان را
رضی این چه شور است در نالهٔ تو
که از هوش بردست پیر و جوان را

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نقابی بر افکن ز پی امتحان را
که تا بینی از جان لبالب جهان را
هوش مصنوعی: نقابی بزن تا ببینی که چقدر از وجود و احساسات درونی‌ات پر شده و چگونه جهان را تجربه می‌کنی.
چو در جلوه آیی بدین شوخ و شنگی
برقص اندر آری زمین و زمان را
هوش مصنوعی: وقتی که تو با این زیبایی و شوق و نشاط نمایان می‌شوی، زمین و زمان را به رقص در می‌آوری.
بروی زمین مهروار ار بخندی
بزیر زمین درکشی آسمان را
هوش مصنوعی: اگر بر زمین مانند ماه بخندی، تاثیر خیره‌کننده‌ات به قدری خواهد بود که حتی آسمان را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد و به زیر زمین می‌زند.
من از حسرت رویش از هوش رفتم
خدایا شکیبی تماشاکنان را
هوش مصنوعی: من از دیدن زیبایی او چنان مجذوب شدم که بساط یاد و عقل را بر هم زدم. ای خدا، صبر و شکیبایی کسانی که او را تماشا می‌کنند، در دل به حالشان می‌سوزم.
به دل زان نداریم یک مو گرانی
که بر سر کشیدیم رطل گران را
هوش مصنوعی: ما به دل این‌قدر سنگینی نداریم که یک مو هم بر ما زیاد باشد، چون بار سنگینی را که بر دوش کشیدیم، بسیار بزرگ و سنگین‌تر از آن است.
بهارت دلا کس ندانست چون شد
بهر حال دریاب فصل خزان را
هوش مصنوعی: در بهار، هیچ کس ندانست چه بر سرت آمد، پس در هر حال، فصل خزان را درک کن.
فراموش کردند از مهربانی
چه افتاد یاران نامهربان را
هوش مصنوعی: دوستان بی‌رحم فراموش کردند که اگر مهربانی نکنند، چه بلایی بر سرشان می‌آید.
از آن نام تو بر زبان می نراندم
که میسوخت نام تو کلام و زبان را
هوش مصنوعی: من نام تو را بر زبان نمی‌آوردم، زیرا نام تو کلام و زبان را می‌سوزاند.
رضی این چه شور است در نالهٔ تو
که از هوش بردست پیر و جوان را
هوش مصنوعی: این چه شور و هیجانی در فریاد تو وجود دارد که باعث شده هم پیران و هم جوانان از خود بی‌خود شوند.

حاشیه ها

1391/04/03 06:07
مسعود موسی زاده

زیبا
لیکن در بیت هشتم و در مصرع دوم از این بیت چنین به نظر می آید که اشتباهی در تایپ رخ داده باشد
آنجا که میگوید
"کلام و زبان را"
که از نظر آهنگ و وزن و زیبایی شناختی چنین به نظر میرسد که به جای کلمه "کلام"
کلمه و عبارت "کام" صحیح باشد
چرا که شاعر در مقام بیان آن است که شرح دهد
از علت عاشقی چه به روزگار اعضا ء و جوارح وی آمده است
و بدیهی است که "کام" به معنای "دهان" صحیح خواهد بود و نه "کلام" که در واقع یکی از افعالی است که از یکی از اندام آدمی سر میزند.

1394/08/19 00:11
شیوا منصور

در بیت یکی به آخر کام و زبان صحیح است.