غزل شمارهٔ ۳۱
سرم بالش تنم مفرش بسوزد
به هر ناخوش که رفته خوش بسوزد
از آن پنهان نمٰایم آتش خویش
که میترسم دل آتش بسوزد
ز گریه سوختم یا رب که دیدست
که آبی آید و آتش بسوزد
رضی دور از تو میسوزد چه حال است
که خس از دوری آتش بسوزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سرم بالش تنم مفرش بسوزد
به هر ناخوش که رفته خوش بسوزد
هوش مصنوعی: سرم روی بالش و بدنم بر روی فرش است. بگذار هر چیز ناخوشی که به گذشته مربوط میشود بسوزد و از بین برود.
از آن پنهان نمٰایم آتش خویش
که میترسم دل آتش بسوزد
هوش مصنوعی: من آتش درون خودم را پنهان میکنم، چون میترسم که دل کسی از این آتش بسوزد.
ز گریه سوختم یا رب که دیدست
که آبی آید و آتش بسوزد
هوش مصنوعی: ای کاش کسی ببیند که چطور از درد و گریه میسوزم، در حالی که آب وجود دارد و آتش هنوز هم میسوزاند.
رضی دور از تو میسوزد چه حال است
که خس از دوری آتش بسوزد
هوش مصنوعی: رضی به خاطر جدایی از تو در عذاب و رنج است، چه برسد به آنکه خس، این گیاه نرم و بیدفاع، از دوری آتش بسوزد.
حاشیه ها
1397/09/25 15:11
آرمین عبدالحسینی
این شعر بر وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن آمده است.

رضیالدین آرتیمانی